نوشته‌ها

آلودگی‌ها را از بین ببریم!

برای فرزندمان استغفار کنیم

استغفار برای فرزند مان موجب می‌شود رفتارهای بهتری داشته باشد.

آیا می‌‌دانستید که وقتی لباس ما به چیزی آلوده شود

(مثلا خودکارمان جوهر پس دهد و پیرهن ما لک شود)

هر چقدر هم که با قوی­ترین لکه­بر­ها و شوینده­ها آن را بشوییم, اثرات لکه زیر میکروسکوپ قابل تشخیص است؟

یعنی ما به هیچ­وجه نمی­توانیم اثرات یک آلودگی را از روی لباسمان به طور کامل پاک کنیم.

با هر شستشو, مقداری از آلودگی رفع می­شود,

ولی بالاخره چند ملکولی از مواد آلوده در بین تار و پود لباسمان خواهند ماند.

این مثالی بود برای آلودگی روح ما!

وقتی ما گناهی را مرتکب می­شویم, روحمان آلوده می­شود. چطور می­توانیم اثرات این آلودگی را از بین ببریم؟

خداوند متعال وعده داده است که

اگر ما گناهی را انجام دادیم, و از او طلب بخشش کردیم, او کاری می­کند که اثرات آن گناه از جان و روح ما پاک شود!

به گونه­ای که هیچ اثری از گناه (و لو به اندازه­ی یک ملکول) باقی نماند.

عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لَاذَنْبَ لَه‏ (الکافی (ط – الإسلامیه)،ج‏۲،ص: ۴۳۵).

وقتی ما برای خودمان یا دیگری استغفار می‌کنیم،

از خداوند می‌خواهیم که کار اشتباه ما را از بین ببرد. اگر کارهای بد من از بین برود من، آن‌وقت من یک فرد دیگر می‌شوم

بدون هیچ پرونده‌ی سیاه.

یکی از استادهای من که تحصیل‌کرده‌ی آمریکاست و البته فرد بسیار معتقدی است،

می‌فرمود که در ادارات دولتی وقتی می‌بینم کارمندی که کارم زیر دست اوست، ‌الکی دارد بهانه می‌آورد و کارم را می‌پیچاند،‌

می‌روم و در گوشه‌ای می‌نشینم و برایش استغفار می‌کنم. همین کار من باعث می‌شود که چند دقیقه‌ی بعد رفتار او تفاوت کند!

خودش می‌آید و کارم را راه می‌اندازد.

۱-چرخه­‌ی سقوط

اشتباهات ما،‌ بسیاری اوقات به خاطر گناهان قبلی ماست.

هر گناه یک نقطه­ی سیاه روی قلب انسان می‌اندازد و ما را مجدد به کارهای ناشایست می‌کشاند.

فرض کنید که برای مسافرت به یک شهری برویم که هیچ جا سطل زباله وجود ندارد,

زباله­ها همه جا پخش است. در چنین شهری ما هم نسبت به نریختن زباله کم اهمیت تر می­شویم,

به عکس اگر به جایی وارد شویم که بسیار تمیز و مرتب است, حتی اگر سطل زباله­ای هم نیابیم,

سعی می­کنیم تا حد ممکن نظافت را رعایت کنیم.

وقتی روی قلبمان با گناه کردن تاریک شود,

احتمال انجام کارهای اشتباه بعدی نیز بیشتر می‌شود.

تیرگی بیشتر, گناه بیشتر, و یک چرخه­ی گناه تیرگی شکل می­گیرد. این چرخه با استغفار می‌شکند.

بعضی وقت‌ها که آدم زیارت می‌رود یا نماز می‌خواند احساس سبکی می‌کند،

از اشتباهات قبلی­اش پشیمان می­شود, دلش می‌خواهد کمتر گناه کند

و روش بهتری برای زندگی بیابد! چرا؟

چون بار گناهان از دوشش برداشته شده است!

۲-خدایا ببخشش! برای فرزندمان استغفار کنیم

بیایید برای فرزندمان استغفار کنیم!

با این کار خداوند پرده‌ی گناهان را از روی قلب فرزندمان کنار می‌زند،

و او به انجام کارهای خوب ترغیب می‌شود.

گفته شده است که اگر پدر و مادری برای فرزندشان از خداوند متعال طلب بخشش کنند، خداوند او را می‌بخشد.

با بخشوده شدن گناهان فرزندمان, قلبش پاک و صاف می­شود و آن نقطه­ی سیاه از قلبش برداشته می­شود,

و به کارهای خوب رو می­کند.

لذا ممکن است یک استغفار من برای فرزندم, زندگی او را تغییر دهد و آنچنان جایگاه بلندی به او داده شود که خودش هم باورش نمی‌شود.

طبق روایات ما استغفار باعث می‌شود که رگ قلب شیطان پاره شود.

اگر این اتفاق برای ما بیافتد،‌ کم‌تر دنبال خطا می‌رویم.

حالا ما برای فرزندمان استغفار می‌کنیم،

‌این‌چنین فرزندمان را از افتادن در دام شیطان محفوظ می‌داریم.

۳-مشکلاتزندگی­ اش را کم کنیم!

یادمان باشد هر مشکلی که برای ما بوجود می‌آید، به خاطر گناهان ماست.

هر سردرد،‌ هر بیماری، هر زمین خوردن به خاطر گناهانی است که از ما سرمی‌زند.

البته بسیاری از گناهان را هم خداوند می‌آمرزد.

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَا مِنْ نَکْبَهٍ تُصِیبُ الْعَبْدَ إِلَّا بِذَنْبٍ وَ مَا یَعْفُو اللَّهُ عَنْهُ أَکْثَرُ. (الکافی (ط-الإسلامیه)؛ج‏۲؛ص۲۶۹)

وقتی ما از خداوند متعال می‌‌خواهیم فرزندمان را بیامرزد, روح و قلب فرزندمان پاک می­شود,

آنچنان که انگار هیچ گناهی نکرده است, لذا هم رفتارش بهتر می‌‌شود و هم مشکلات دنیایی کم­تری برای آنان رخ می­دهد.

معمولا ما از این نیروی خدادادی و قوی استفاده­ی مناسب نمی­کنیم.

بیاییم از امروز بعد از هر نماز, چند ثانیه برای فرزندانمان استغفار کنیم.

حتی اگر فرزندانمان کوچک هم باشند, این استغفار موجب بالارفتن مقام آن­ها و صفای ذهن و بینش بهتر آنان می­شود.

آیا در هفت روز گذشته برای فرزندمان استغفار نموده‌ایم؟.

یک برنامه‌ای هفتگی ‌برای استغفار فرزندانمان طراحی کنیم. (مثلا هر پنج‌شنبه قبل از خواب )

 

حمایت خانواده

تربیت دختر ان: ۵ راه برای اینکه از دخترمان حمایت کنیم!

تربیت دختر : راهکارها،‌محدودیت‌ها و شرایطش!

“حدود ۱۰ نفر بودیم که برای صرف شام به رستوران رفتیم.

همه ما گرم صحبت شدیم، یکدفعه متوجه شدم که دخترم نیست،

با شوهرم داشتیم دنبالش می‌‌گشتیم که دخترم از پشت سالن بیرون آمد.

زن جوان ادامه داد، متوجه شدم لباس‌های ‌دخترم خونی است و به شدت می‌‌لرزد.

وقتی وی را در آغوش گرفتم و کمی آرامش کردم به من گفت از سوی کارگر رستوران مورد آزار قرار گرفته است.”

این‌ها صحبت یک مادر است که درروزنامه‌های سال ۱۳۹۰ و فضای مجازی آن زمان خیلی سر و صدا کرد!

فکر نکنید این اتفاق در کشور‌های غربی افتاده است،‌در همین تهران خودمان و اتفاقا در مرکز شهر و در یک رستوران شیک!

متاسفانه اخباری مشابه این ( خبر از تجاوز به دخترکان کم سن و سال است) در جامعه‌ی ما کم نیست.

اخباری که شنیدنش هم لرزه به تن هر پدر و مادری می‌اندازد.

این‌که مقصر کیست؟ و چه شده است که این وضعیت اسفناک در جامعه‌ی ما حکم‌فرما شده است خارج از بحث ماست.

ما به عنوان پدر و مادر وظیفه‌ای سنگین در قبال نگه‌داری و حراست از دخترانمان داریم.

از قدیم گفتند مادر باید دختر را مثل گربه بچه‌اش را به دندان بگیرد!

هر چند این کار سخت است ولی باید پدر با اقتدار و جذبه و مادر با مهر و محبت محافظ دخترشان باشند.

هر چه سن دخترمان بالاتر رود،‌ نگه‌داری و صاینت از او شکل متفاوت‌تری به خود می‌گیرد.

شاید لازم باشد دختر پنج ساله‌مان را حتی به اندازه چند دقیقه در یک رستوران تنها نگذاریم،‌

ولی صیانت از دختر ۱۴ ساله به این است که از حال و روز دوستانش مطلع باشیم.

با مادر و پدر دوستانش سلام و علیک داشته باشیم،‌نسبت به پوشش او حساس باشیم و…

 

۱- در تربیت دختر ت اقتدار داشته باش!

پدر در خانه مظهر اقتدار است.

پدری در نزد دخترش ارزشمندتر است که با اقتدار بیشتر باشد.

ما باید در خانه‌ی خودمان خط قرمزهای معینی داشته باشیم،‌

دخترمان باید بداند برای بیرون رفتن از خانه چه نکاتی را رعایت کند،‌ حد و مرز آزادی‌اش تا کجاست؟

دختر ما باید بداند مرز کجاست و ما هیچ‌گاه تخطی از آن مرز را نمی‌پذیریم.

(در این مورد پدر و مادر باید با هم همراه باشند.)

منظور از بیرون رفتن از خانه هم به صورت فیزیکی است و هم به صورت مجازی!

فرزند ما هنگام حضور در یک شبکه‌ی مجازی هم مانند زمانی که از خانه بیرون می‌رود در خطر است.

همین‌طور که در فضای فیزیکی باید حریم خودش را در مقابل بیگانگان حفظ کند،

در فضای مجازی هم نباید اجازه دهد هر کس به حریم خصوصی او وارد شود.

ممکن است در یک خانواده، پدر چادر را برای دخترش ساله‌اش الزامی نداند،‌

و در خانواده‌ای پدر به دختر شش‌ساله‌اش بگوید که بدون چادر حق نداری از خانه بیرون بروی.

این به فرهنگ خانواده و اعتقادات افراد برمی‌گردد و خارج از بحث ماست.

آقا بهروز مرد سخت‌گیری بود،‌در دوران نوجوانی وقتی به خانواده‌ی او نگاه می‌کردم،‌می‌گفتم در آینده فرزندانش به مشکل برمی‌خورند،‌

در خانه‌ی آن‌ها قوانین محکمی وجود داشت،‌

حساب و کتاب مالی دقیق،‌ قوانین معین و… امروز فرزندان آقا بهروز در بین فامیلشان بهترین زندگی‌ها را دارند.

البته یادمان باشد که این اقتدار در کنار آن محبت معنا می یابد,

دخترمان بداند که خیلی دوستش داریم, و به خاطر همین هم حاضر نیستیم از خط قرمزهایمان عبور کنیم!

۳-آموزش دهیم!

چند وقت پیش با دخترم که آن وقت ۵ سالش بود نانوایی رفته بودم.

نانوایی شلوغ بود و چیدمان کیسه‌های آرد موجب شده بود که فضای تنگی ایجاد شود،‌

دخترم دم در نانوایی ایستاده بود و من برای خرید یک نان داخل مغازه شدم.

یکی دو دقیقه‌ای دخترم بیرون مغازه منتظر من بود. البته مدام نگاهش می‌کردم.

وقتی نان را گرفتم و بیرون آمدم ازش پرسیدم اگر وقتی من داخل نانوایی بودم یک آقای مهربان می‌آمد و یک شکلات به تو تعارف می‌کرد و می‌گفت بیا بریم با دخترم که تو ماشینه دوست بشو!”

چی کار می‌کردی؟ می‌رفتی یا نه؟ جوابش من رو متعجب کرد. گفت می‌‌رفتم!

آنجا بود که دیدم با این‌که خودم خیلی نگران دخترم هستم و در مورد تربیت دختر م دقت دارم،‌

ولی در مورد خطراتی که در جامعه‌ برای دخترم وجود دارد خیلی با او صحبت نکرده‌ام!

ما موظفیم علاوه بر اینکه از دخترمان محافظت کنیم، ‌به او آموزش‌های لازم برای محافظت از خودش را بدهیم. این آموزش‌ها قسمتی از تربیت دختر مان را شامل می‌شود.

دخترانمان در هر سن با توجه به ادبیات خاص خودشان،‌ آن‌ها را با واقعیات جامعه آشنا کنیم.

دخترها معمولا با مادرشان راحت‌تر هستند تا با پدر. مادر باید آن‌ها را با مرز‌ها و حریم شخصی‌آن‌ها آگاه بکند.

مثلا در سنین ۴-۶ سال دخترمان باید بداند که کسی حق ندارد به قسمت‌هایی از بدن آن‌ها دست بزند،‌

و نیز بداند که در صورت بروز چنین اتفاقی چه باید بکند!

۴- بد آموزی‌ها را کنار بزنیم!

تا به حال به تبلیغات تلویزیون دقت نموده‌اید؟

“شامپوی … را بزنید تا موهای زیبا داشته باشید. ” “خمیردندان … دندان‌های شما را زیباتر می‌کند” 

در کنار این عبارات می‌بینیم که مردم جذب  کسی که از آن شامپو یا خمیردندان استفاده نموده‌اند می‌شوند.

با دیدن این تبلیغات‌ها ناخودآگاه این تصور برای ما ایجاد می‌شود که:

  • جذاب بودن یک ارزش است.
  • اگر ظاهری زیبا داشته باشیم جذابیم!

خوب با این اوصاف باید هر کاری که می‌توانیم بکنیم تا زیباتر شویم:

رژیم غذایی (رژیم گرفتن­های شدید دختران در غرب به یک بحران وحشتناک و فراگیر تبدیل شده است, علائمی از ورود آن به کشور هم دیده می­شود.) بگیریم،‌

در لباس پوشیدن وسواس داشته باشیم،‌

از لوازم آرایش استفاده کنیم و…

 

در این بین ارزش‌های اخلاقی مثل مهمان‌نوازی،‌ تواضع،‌ راست‌گویی، فداکاری و… چه جایگاهی دارد؟

من باید تمام تلاشم را بکنم تا زیباتر و جذاب‌تر باشم،‌

اگر خودم را مهم‌تر یا با ارزش‌تر از دیگران بدانم ایرادی ندارد!

متاسفانه برخی دیگر از فیلم‌ها و داستانها و… هم جذاب بودن را ارزش (بلکه تنها ارزش) برای یک دختر می­دانند.

ما باید با تکیه بر ارزش­ها و کرامت انسانی فرزندمان را از افتادن در این وادی نجات دهیم. 

 

 ۵- با دخترتان مهربان باشید!

محبت به دخترمان یکی از اصلهای تربیت است، در مورد روشهای ابراز محبت به فرزندان مقالات متعدی در سایت گذاشته ایم.

محبت فیزیکی

محبت با هدیه دادن

محبت با خدمت کردن

 

 

پیشنهاد می کنم جهت مطالعه کاملتر در این زمینه روی تصویر زیر کلیک نموده و  کتاب ارزشمند تربیت به روش سلطان بانو را مطالعه نمایید.

تربیت به روش سلطان بانو

 

و یا لااقل سه فصل اول این کتاب را به رایگان مطالعه کنید.

 

 

فصل۳ تربیت به روش سلطان بانو

دریافت رایگان فصل سوم کتاب

لطفا جهت دریافت رایگان فصل سوم کتاب تربیت به روش سلطان‌بانو ایمیلتان را وارد نمایید.

ایمیل شما نزد ما امانت است.

لطفا منتظر باشید

باتشکر از حسن انتخابتان.
فایل فصل سوم به زودی به ایمیل شما ارسال می‌شود.

 

 

ارتباط والدین با یکدیگر

هوای تازه قسمت دوم: سه گام برای داشتن زندگی بهتر

ارتباط والدین با یکدیگر یکی از عوامل مهم در تربیت درست فرزندان می‌باشد.

سه راکار اصلی و مهم را در این مورد با هم بررسی می‌کنیم. قطعا مطالعه این مقاله بدون عمل به این راهکارها موثر نخواهد بود!

۱- از خدا کمک بخواهیم.

ارتباط والدین با یکدیگر

هوای تازه
راهکارهایی برای ارتباط بهتر با همسرمان 

آمار طلاق‌های رسمی و عاطفی در جامعه‌ی ما نشان از وضعیت خارج از کنترل این مشکل دارد.

چند دقیقه در روز (مثلا بعد از نماز صبح)‌رو به قبله با خداوند متعال با زبان فارسی خودمان صحبت کنیم. بگوییم:”می‌خواهیم فضای مناسبی را در خانه ایجاد کنیم تا فرزندانمان رشد بهتری بیابند و سالم‌تر زندگی کنند،‌ و در این راه به کمک تو نیاز داریم.”

بدون هیچ تکلفی نیاز خودمان را به آستان الهی ابراز کنیم و در این راه از توسل به ساحت حجت‌های الهی نیز کوتاهی نکنیم.

بدانیم ارتباط والدین با یکدیگر یکی از مهمترین عوامل تربیت فرزندان می‌باشد،‌و این ارتباط با استمداد از  درگاه الهی درست شدنی است!

 

در هر بیست و چهار ساعت،‌۵دقیقه را برای صحبت با خداوند اختصاص دهیم:  مثلا هر شب قبل از خواب،‌ هر روز بعد از نماز …. یا هر وقت دیگر

برای این صحبت برنامه‌ریزی بکنیم و بدانیم که از درگاه الوهیت چه باید بخواهیم!

 

 

 

۲- حسابمان با همسرمان را تسویه کنیم.

اگر کدورتی با همسرمان داریم، قبل از اینکه کهنه‌تر شود،‌ با او در میان بگذاریم.

بهترین وقت برای بیان احساسمان همان زمان رخداد مشکل است. با زبانی پرمحبت و بدون جبهه‌گیری و قضاوت احساسمان را بگوییم:

“من از اینکه این وسیله‌ را خریدی ناراحت شدم،‌ احساس می‌کنم این خرید برای ما مناسب نیست.”

” در شب‌هایی که شما بعد از ساعت نه به منزل می‌آیی من احساس تنهایی می‌کنم”

از این به بعد هر زمان از دست همسرتان ناراحت شدید، احساستان را بیان کنید،‌ و از او برای یافتن راه‌حل کمک بخواهید.

و در مقابل کاری که می‌دانیم موجب ناراحتی همسرمان می‌شود انجام ندهیم.

فضایی را بین خودمان برای بهبود شرایط منزل و بهبود روابط ایجاد کنیم.

 

کمی فکر کنیم فهرستی از کارهایی که موجب ناراحتی همسرمان می‌شود تهیه کنیم!

پرسیدن این سوال از همسرتان مفید است: در ماه گذشته از چه رفتارهای من ناراحتی شدی؟

چه تغییری در رفتار و گفتارم باعث می‌شود که زندگی‌ما شیرین شود؟

سعی کنید این رفتارها در هفته آینده تکرار نشود!

 

 

۳- همسرمان را بزرگ بداریم!

سال‌ها قبل با والدین فراگیران یکی از کلاس‌هایم جلسه داشتم.

پدر یکی از فراگیرهای بسیار مودب و با ادب،‌ در بین صحبت گفت که من مرتب جایگاه و ارزش و حرمت مادر را برای فرزندانم با عمل و با گفتار یادآوری می‌شوم و همسرم نیز همین‌ روش را نسبت به من دارد.

اگر ما به همسرمان احترام بگذاریم فرزندمان بهتر تربیت می‌شود.

اکثر انسان‌ها دوست دارند که در چشم دیگران مهم باشند. چه کسی مهم‌تر از همسر من؟

ما باید حرمت همسرمان را خصوصا در مقابل فرزندمان حفظ کنیم. فرزند ما از خود ما می‌آموزد که چگونه رفتار کند.

اگر مادر به پدر احترام نمی‌گذارد، اگر پدر به مادر احترام نمی‌گذارد، چرا من باید به آن‌ها احترام بگذارم؟

تشویق

تشویق فرزندان به کارهای خوب یکی از روش‌هایی است که برای همراه نمودن فرزندمان به کار می‌گیریم.

اگر در این کار زیاده‌روی کنیم و یا ظرافت‌های ان را درنظر نگیریم ممکن است تشویق‌های ما موجب شود فرزندمان متوجه ارزش کار خوبش نشود.

 

وقتی ما کار خوبی را از فرزندمان می‌‌بینیم، ‌و دوست داریم تکرار کند،

تشویق درونی کردن انگیزه فرزندمان

‌شروع به تشویق او می­کنیم، ‌

مثلا وقتی فرزندمان شاگرد اول کلاسش می­شود می­گوییم آفرین تو خیلی باهوش هستی!

یا به خاطر اینکه شاگرد اول شدی برایت دوچرخه خریده ام.

معمولا ما برای اینکه فرزندانمان را به انجام کارهایی که می‌‌خواهیم وادار کنیم، ‌برایشان انواع و اقسام جایزه‌ها ‌را می‌‌خریم.

مطالعه نمایید: چطور فرزندمان کارهایی را انجام دهند که ما می‌خواهیم؟

 

آیا جایزه گرفتن ارزنده‌ است یا درس‌خواندن؟

اگر بستنی‌ات را بخوری به تو ترب می­دهم!

تاحالا به فرزندتان جمله­‌ی بالا را گفته­‌اید؟ این یکی چی؟ “اگر شکلاتت را بخوری، ‌اجازه می‌‌دهم کلم بخوری!”

مسلما نه! چرا؟

چون لذت خوردن شکلات و بستنی به مراتب بیش از خوردن کلم و ترب است!

لطفا به این سوال از دید خودتان جواب دهید:

آیا لذت دانستن بیش از لذت دوچرخه سواری است یا کم­تر؟

اگر واقع بین باشیم،  لذت آموختن با هیچ لذتی قابل مقایسه نیست،

وقتی دختر ما، پسر ما، کلاس اول است،

در پایان سال می‌بیند که همه‌ی نوشته‌ها برایش معنی پیدا کرده، تابلوها را می‌تواند بخواند و … چقدر ذوق می‌کند.

در سال‌های بعد هم قرار است همینطور باشد،‌
ما باید کمکش کنیم ارزش آموختن را در زندگی ببیند!

درس خواندن فرایند لذت‌بخشی است،‌
اگر فرزند ما چیزی را یاد بگیرد و خودش را تواناتر بیابد،‌

متاسفانه برخی رفتارهای نامناسب ما (والدین) و برخورد بد برخی معلمان باعث می‌شود،

فرزندمان این لذت را متوجه نشود!

وظیفه‌ی ما این است که لذت انجام کار خوب را به فرزندانمان بچشانیم.

این بالاترین و دائمی‌ترین تشویق است.

مطالعه کنید: چکار کنم پسرم درس بخواند؟

بالاترین تشویق: یافتن لذت مخالفت با خواسته‌ها

وقتی در تابستان روزه می‌گیریم،‌ با اینکه آب هم هست،‌ ساعت‌ها تشنگی را تحمل می‌کنیم،‌

لذتی از این مخالفت با خواسته‌هایمان می‌بریم که بالاتر از لذت نوشیدن آب است!

ما باید این لذت را به فرزندانمان هم منتقل کنیم.

اگر پسر نوجوان من بیابد که می‌تواند وقتی یک زن نامحرم با پوشش نامناسب در مقابل اوست،

چشمش را ببندد و پا روی خواسته‌هایش بگذارد،‌ لذت مخالفت با خواسته‌هایش را بچشد

این بالاترین تشویق برای اوست.  

 

برای این کار ما باید ارزشمندی کارهای خوب را به فرزندمان نشان دهیم.

باید فرزندمان ببیند فداکاری ارزشمند است، و ارزشمندی فداکاری به تقدیر و توجه و تشویق دیگران ربطی ندارد،

اگر همه بگویند خوب است یا بد،‌ من می‌یابم که فداکاری خوب است!

سخاوت پسندیده است،‌ دروغ بد است!

برای این‌کار ما باید ارزش دستورات عقل را برای فرزندمان روشن کنیم. بگوییم که هنگام تصمیم‌گیری به خودت مراجعه کن،

با انجام این کار یا انجام ندادنش چه احساسی داری؟

دیگران چه احساسی دارند؟

این کار درست است یا نه؟

 

بیان احساسات آری!

جایزه دادن و تشویق کردن با بیان احساسات تفاوت دارد.

موقعیت ‌های زیر را در نظر بگیرید:

  • دختر ما در کلاس اول دیکته‌ای بدون غلط نوشته است!
  • معدل فرزندمان در کلاس هفتم بالاتر از نوزده شده است!
  • پسرمان در کنکور رتبه سه رقمی آورده است!

خوب در هر یک از این شرایط ما به عنوان والدین او خوشحال می‌شویم!

حق داریم احساس خودمان را با فرزندمان مطرح کنیم:

“من از اینکه تو تمام لغت‌های دیکته‌ات را بدون غلط نوشته‌ای خوشحالم”

در اینجا ما فقط احساس خودمان را گفته‌ایم،‌ قضاوت یا مقایسه‌ای صورت نداده‌ایم!
جایزه‌ای به فرزندمان نداده‌ایم فقط یک واقعیت را ( خوشحالی خودمان)‌ بیان نموده‌ایم.

 

مقایسه کردن ممنون !

 

فرض کنیم تمام شاگردهای کلاسشان املای خوبی ندارند یا بالعکس املایشان خیلی خوب است.

مهم این است که فرزندم من باسواد شده است و توانایی خواندن و نوشتن پیدا نموده است.

 

در مسائل اخلاقی و رفتاری هم همین‌طور است.

اگر برای دخترمان چادر سر کردن و با حجاب بودن را یک کمال می‌دانیم باید این کمال را بتوانیم به صورت عقلی بیان کنیم،‌

نه اینکه بگوییم چادر سر بکن چون بقیه هم‌کلاسی‌هایت هم چادر دارند!

اگر دختر ما به خاطر اینکه بقیه چادر سر می‌کنند چادر سرکند،‌ در جای دیگری هم که دیگران بی‌حجابند،‌بی‌حجاب خواهد شد!

مطالعه نمایید: چطور به تقویت قدرت عقل فرزندمان کمک کنیم؟

 

 

این مقاله برگرفته از فصل پنجم کتاب “تربیت به روش سلطان‌بانو” می‌باشد.  جهت تهیه این کتاب روی عکس کتاب کلیک نمایید.

تربیت به روش سلطان بانو

بهترین پناهگاه

به پناه­گاه برویم!

9509141938

در یکی از روزهای زمستان ۱۳۶۶ در مدرسه  بودم,

معلم داشت درس می­داد که صدای انفجار موشک آمد،‌

البته قبل از آن هم هواپیماها تهران را بمب­باران می­کردند,

ولی از شب قبل موشک­ها مرتب به تهران می‌خوردند، آن روز صبح وضع متفاوت بود،

قبل از آن صدام با هواپیما تهران را بمباران می‌کرد،‌

معمولا چند دقیقه قبل از رسیدن هواپیما به آسمان تهران،‌رادیو وضعیت قرمز اعلام می‌کرد و مردم آماده می‌شدند،‌

ولی چون رادارها قادر به تشخیص موشک‌ها نبودند،‌  نمی‌شد قبل از برخورد موشک آمادگی لازم را کسب نمود.

موشک دوم که خورد،‌ ناظم مدرسه به کلاس آمد و گفت بچه‌ها به حیاط بروند،‌ ما را در پناهگاهی که در حیاط مدرسه بود بردند،

چند دقیقه, یک ربع, نیم ساعت ولی از بقیه­ موشک­ها خبری نبود.

بالاخره آن روز مدرسه­ را زودتر تعطیل کردند و بعد از آن هم تا ماه­ها مدرسه­ها تعطیل شد.

آن‌وقت‌ها می‌گفتند اگر درون این پناهگاه‌ها بروید،‌ حتی اگر موشک‌ یا بمب مستقیما روی پناهگاه بخورد، درون آن زنده می‌مانید.

 

 

مدرسه­ ی خوب امن هست؟

بهترین پناهگاه برای فرزندان ما در برابر فضاهای ناسالم واقعی و مجازی چیست؟

خیلی وقت‌ها ما والدین فکر می‌کنیم اگر فرزندمان را در یک مدرسه‌ی خیلی خوب ثبت نام کنیم فرزندمان از مشکلات اخلاقی در امان می‌باشد.

ولی مسئولین منصف این مدارس چیز دیگری می‌گویند.

چند سال قبل با مدیر یکی از برترین مدارس مذهبی تهران صحبت می‌کردم.

می‌گفت دانش‌آموزی را در یک مدرسه غیر انتفاعی و مذهبی خیلی خوب ثبت‌نام می‌کنند,

اتفاقا این فرد در کلاس پیش دانش‌آموز دیگری می‌نشیند که از لحاظ اخلاقی و خانواده‌گی مشکل دارد،

از طرفی برخی اوقات فرزند ما در یک مدرسه‌ی دولتی در کنار کسانی می­نشیند که خانواده‌دار و با اخلاق هستند

و در هر دو صورت از هم‌کلاسی‌هایش بیش از محیط مدرسه رنگ می‌گیرد!

لذا نمی‌توانیم چون فرزندمان را در یک مدرسه خوب ثبت‌نام کرده‌ایم بگوییم که حتما تربیت مناسبی پیدا می‌کند.

 

 

بهترین پناه­ فرزند مان

چه کنیم؟  کدام پناه­گاه هست که اگر داخل آن برویم مطمئن می­شویم که از خطرات در امان می­مانیم؟

آیا اگر از فرزندانمان موبایل‌های هوشمند را بگیریم آنان در امان هستند؟

یا اگر فرزندانمان را رها کنیم؟

این همان دوراهی بود که سلطان بانو داشت: فرزندم را بفرستم تهران از دست می‌رود یا اگر در روستا پیش خودم بماند، در امان است؟

برای اشنا شدن با داستان سلطان بانو خواندن کتاب “تربیت به روش سلطان بانو” توصیه می‌شود.

https://goo.gl/BxxEp5

 

واقعیت این است که من توانایی نگه‌داری خودم را هم ندارم چه رسد به فرزندم!

ما سعی می‌کنیم که فرزندمان در محیطی سالم رشد یابد،

ولی در حیطه‌ای که خارج از کنترل ماست چه کنیم؟

کدام پناه­گاه هست که اگر داخل آن برویم مطمئن می­شویم که از خطرات در امان مانده­ایم؟

راه نجاتی که بتوانیم بگوییم قطعا ما را از انحرافات نجات می­دهد چیست؟

خداوند متعال از سر لطف و عنایتش در هر زمان یک پناه‌گاهی برای ما  قرار داده است که

می‌توانیم با مراجعه‌ی به او خودمان را از خطرات در امان بداریم.

تا زمانی که ما درون این پناه‌گاه قرار داشته باشیم، از تمام آسیب‌ها مصون هستیم.

تنها و تنها در یک صورت است که این پناه‌گاه ما را نجات نمی‌دهد: وقتی از این پناهگاه خارج شویم!

اهل بیت پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین این پناهگاه مستحکم هستند,

هر که به آنان متوسل شود و دست به دامن ایشان شود از تمام خطرات در امان می‌ماند.

بیاییم دست نیاز به دامان آن بزرگانی بزنیم که خداوند متعال آنان را پناهگاه ما قرار داده است,

خودمان و فرزندانمان به آن بزرگان پناه ببریم.

اول خودمان بچشیم!

 

تا بحال شده است بدانیم کاری اشتباه است ولی انجامش دهیم؟

می­دانیم و عقلمان به ما می‌‌گوید که نباید دروغ بگوییم,

ولی وقتی پای یک معامله­ بزرگ می­رسیم,

نمی­توانیم خودمان را کنترل کنیم و دروغ می­گوییم. خیلی ­جاها می­دانیم کاری درست است و می­خواهیم انجامش دهیم,

ولی توان انجامش را نداریم.

خداوند مهربان برای ما امامانی را قرار داده است که در این مواقع, اگر از آنان کمک بخواهیم دستمان را می­گیرند.

یک بار امتحان کنید,

در جایی که به دستور عقلمان کاری را باید ترک کنیم ولی دلمان همراهی نمی­کند از آن امام بزرگ کمک بگیریم!

باور کنیم که الان هم امام داریم, اگرچه غایب است,

ولی مسئولیت محافظت ازما با اوست, و او در همین زمان هم اگر ما به ایشان مراجعه کنیم,

دستمان را می­گیرد و نجاتمان می­دهد.

به فرزندانمان بیاموزیم:  فرزندم هر وقت می­‌دانستی کاری اشتباه است ولی نمی­توانستی خودت را کنترل کنی, به امام زمانت متوسل شو!

بگوییم یا صاحب الزمان شما امام من  و پناه من هستی,

من از شما کمک می­خواهم تا این کار اشتباه را انجام ندهم.

همیشه با کمک خواستن از امام زمان علیه السلام, ما موفق می­شویم کار اشتباه را ترک کنیم!

بیاییم این کار را انجام دهیم,

اگر خودمان دیدیم و تجربه کردیم و یافتیم که امام زمان علیه السلام کمک­ کار و یاور ماست, و در هر پرتگاه و لغزشگاهی دست­ما را می­گیرد,

آن­وقت می­توانیم همین مطلب را به فرزندمان هم انتقال دهیم

برای فرزندمان دعا کنیم! متن دعای مادر برای فرزند

دعای مادر یکی از ارکان رشد و هدایت و تربیت فرزندان می‌باشد.
به قول شاعر:

آبروی اهل دل از خاک پای مادر است.                  هرچه دارند این جماعت از دعای مادر است.

متن دعای خیر مادر برای فرزند

متن دعای خیر مادر برای فرزند

سلطان بانو (مادربزرگ من) همیشه پدرم را دعا می‌کرد. یکی از دعاهایش این بود که: ” الهی همیشه نونت گرم و آبت سرد باشه.”

این دعای مادر موجب شده است که تقریبا همیشه نان گرم در منزل پدرم باشد. (به ندرت از نان فریزری استفاده می‌کنند!) و همیشه نزدیک مغازه­‌یشان آب‌سرد کن وجود داشت!

هرچند نظر مادربزرگم از این دعا در آسایش و رفاه بودن پدرم بود! (که البته آن هم حاصل شده بود.)

شما چه دعاهایی را برای فرزندتان مرتب از خداوند می‌خواهید؟

در دنیای ارتباطات، ارتباط افراد با هم دست‌خوش تغییر بسیاری شده است ولی ارتباط ما با خدا تغییر نکرده است.

فرق نمی‌کند در کدام قرن زندگی می‌کنیم یا فرزندمان در چه شرایطی است،‌ همیشه خداوند متعال سخن ما را می‌شنود و درخواست ما را اجابت می‌کند.

خداوند قول داده کمکمان کند!

استادی داشتیم بسیار دقیق و مسلط و مهربان, از ما خواسته بود تا در مورد یک درس خاص طرح درس بنویسیم,

طرح درس نوشتن بر اساس آموزش­های او برای آن مبحث بسیار سخت بود.

در طول هفته هرچه فکر کردم, مطالعه کردم, از این و آن پرسیدم به نتیجه­ی مطلوب نرسیدم.

حتی با برخی از شاگردهای کلاس هم تماس گرفتم و از آن­ها هم مطالبی را پرسیدم, ولی نتوانستم طرح درس مناسبی را آماده کنم.

در کلاس استاد از من خواست طرح درسم را ارائه کنم, شرح کارهایی را که برای نوشتن طرح درس انجام داده بودم را گفتم. نکته‌­ای را برایم گفت که در گوشم مانده است:

“چرا برای راهنمایی به خود من مراجعه نکردی؟ من که به شما چنین تکلیفی می­دهم, آماده‌­ام راهنماییتان هم بکنم!”

 

در تربیت فرزند هم خداوند به ما پدر و مادرها دستور داده است که فرزندمان را حفاظت کنیم, خوب پرورش دهیم, خوب تربیت کنیم,

اگر نمی­توانیم (که واقعا هم نمی­توانیم) به درگاه الهی مراجعه کنیم و از خداوند متعال بخواهیم ما را کمک کند.

خبر خوب این­که هر چند درگاه خداوند همیشه و به روی همه گشوده است, و خداوند درخواست همه را اجابت می­کند و پاسخ می­دهد, ولی هنگام دعای پدر و مادر برای فرزندشان درهای آسمان گشوده می شود و این دعا تا عرش بالا می­رود و اجابت می­شود.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: أَرْبَعَهٌ لَاتُرَدُّ لَهُمْ دَعْوَهٌ حَتّى‏ تُفَتَّحَ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ، وَ تَصِیرَ إِلَى الْعَرْشِ: الْوَالِدُ لِوَلَدِهِ‏،…

به عبارت دیگر خداوند درخواست‌هایی را که  پدر و مادر برای فرزندشان دارند را  به صورت ویژه جواب می‌دهد.

بیایید همین الان رو به سوی خداوند کنیم و از درگاه او بخواهیم که:

  • یادمان بدهد که چگونه فرزندداری کنیم!
  • کمکمان کند که دانسته­‌هایمان را به­ کار ببندیم!
  • کاری کند که انجام این وظیفه برای ما لذت­بخش هم باشد.

دعای مادر برای پسر : متن دعای مادر برای فرزند در حال مرگ!

پسر خواهر حضرت صادق علیه السلام می‌گوید:

به شدت مریض شدم، مادرم که می‌دید فرزندش در حال از دست رفتن است کسی را دنبال دایی‌ام حضرت صادق علیه السلام فرستادند.

مادر هم قرار از دست داده بود و در کنار در خانه منتظر آمدن امام علیه السلام بود.

وقتی ایشان تشریف آوردند به مادرم فرمودند که لباست را دربرگیر و به بالای بام برو بعد روسریت را از سرت بردار و موهایت را در برابر آسمان آشکار کن و بگو:

 

خداوندا! تو این فرزند را به من عطا کردى و بخشیدى، خدایا! امروز بخشش خود را تجدید کن که تو قادرى»

رَبِّ أَنْتَ أَعْطَیْتَنِیهِ وَ أَنْتَ وَهَبْتَهُ لِی اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ هِبَتَکَ الْیَوْمَ جَدِیدَهً إِنَّکَ قَادِرٌ مُقْتَدِرٌ

سپس به سجده برو. سرت را از سجده بر نمی‌داری مگر اینکه فرزندت بهبود یافته است.

مادرم هم همین کارها را نمود، من همان ساعت خوب شدم (به نحوی که توانستم) برای نماز با دایی‌ام به مسجد بروم .

اگر یک دعای مادر می‌تواند فرزند لب مرگ را به زندگی برگرداند،‌

دعای مادر برای بیماری‌های ایمانی، و اخلاقی بسیار کاربردی‌تر و موثرتر است.

 

پیشنهاد میکنم برای دریافت اطلاعات بیشتر در خصوص روشهای دعا برای فرزندان و نیز تربیت فرزندان با محبت اهل بیت علیهم السلام به رایگان سه فصل اول کتاب ارزشمند “تربیت به روش سلطان بانو” را دریافت نمایید. فقط کافی است ایمیل خودتان را در کادر زیر وارد نمایید.

فصل۳ تربیت به روش سلطان بانو

دریافت رایگان فصل سوم کتاب

لطفا جهت دریافت رایگان فصل سوم کتاب تربیت به روش سلطان‌بانو ایمیلتان را وارد نمایید.

ایمیل شما نزد ما امانت است.

لطفا منتظر باشید

باتشکر از حسن انتخابتان.
فایل فصل سوم به زودی به ایمیل شما ارسال می‌شود.

بیاییم برای درمان مریضی‌های اخلاقی و ایمانی، بلکه برای جلوگیری از انحرافات فرزندانمان و سلامتی و عاقبت بخیری آن‌ها دست نیاز به سوی بی‌نیاز برداریم،

بدانیم که رشته‌ی امور کلا به دست قدرت اوست،‌ و او می‌تواند فرزندانمان را در همین فضاهای غیر قابل کنترل هم نجات بخشد.

 

دعا برای سر به راه شدن فرزند

خداوند متعال برای پدر و مادر و دعای پدر و مادر برای فرزند حساب ویژه ای باز نموده است.

علاوه بر داستان بالا که بیانگر اهمیت دعای مادر است، نشانه‌های دیگری از این موضوع نیز در مکتب اهل بیت علیهم السلام وجود دارد.

 

دعای مادر و پدر برای فرزند آن‌قدر موثر است که بعد از مرگ نیز توصیه شده است, خواسته‌هایمان را در کنار قبر والدینمان از خدا بخواهیم.

یعنی فرزند من بعد از مرگ من هم باید بیاید پیش قبر من و دعا کند!


دعای من برای فرزندم، نه تنها در زمان حیاتمان، حتی بعد از مرگ هم موثر است!

 

قالَ مولانا امیرُ المُؤمنینَ علیٌّ علیه السّلام: «زُورُوا مَوْتَاکُمْ‏ فَإِنَّهُمْ یَفْرَحُونَ بِزِیَارَتِکُمْ وَ لْیَطْلُبِ الرَّجُلُ حَاجَتَهُ عِنْدَ قَبْرِ أَبِیهِ وَ أُمِّهِ بَعْدَ مَا یَدْعُو لَهُمَا».

مولا امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند: امواتتان را زیارت کنید، به درستی که ایشان به سبب زیارت شما خوشحال می شوند و باید که انسان حاجتش را نزد قبر پدر و مادرش بخواهد، بعد از آن که برایشان دعا کرد.

 

اگر پدر و مادری که در قید حیات نیستند, می­توانند برای فرزندشان دعا کنند و دعایشان پذیرفته است, چرا ما که زنده هستیم  برای فرزندمان دعا نکنیم؟

این موقعیتی که خداوند برای ما پدر مادرها قرار داده است را خوب استفاده کنیم!

 

این را خداوند متعال قرار داده است که دعای ما در حق اولادمان قبول درگاه الهی می‌شود. ما چقدر از این نعمت استفاده می‌کنیم؟

  • امروز چند بار فرزندمان را دعا کرده‌ایم؟

  • چه دعاهایی برای فرزندمان بکنیم؟ : متن دعای خیر مادر برای فرزند

شما چه دعاهایی برای فرزندتان می کنید؟ از درگاه خداوندی که قول داده است دعای شما را در حق فرزندتان برآورده کند، چه می خواهید؟

 

خیلی وقت ها موقع دعا یادمان می رود برای فرزندمان چه بخواهیم,

نیمه شب که نوزادمان ما را با صدای گریه اش از خواب بیدار می کند چه دعای مادرانه ای در حقش کنیم؟

برخی اوقات تمام آنچه می خواهیم ساکت شدن و خوابیدن فرزندمان در دل شب است!

 

خوب است مروری داشته باشیم بر دعای امام سجاد علیه السلام برای فرزندانش!

متن دعای پدر و مادر در صحیفه سجادیه برای فرزندان را با کلیک بر این عبارت می توانید ببینید.

دعای ببیست و پنجم صحیفه سجادیه در مورد فرزندان است، برخی از مواردی را که امام چهارم علیه السلام از خداوند برای فرزندانشان می خواهند به شرح زیر است:

  1. عمر طولانی برای فرزندان
  2. سلامتی جسم و بدن فرزندان
  3. سلامتی دین و اعتقادات
  4. دوستدار خوبان و پاکان
  5. دوری از پلیدان و بدکاران 
  6. یاری در تربیت فرزندان
  7. محبت فرزندان به پدر و مادر
  8. فرزندمان یارمان باشد نه باری بر دوشمان

 

پیشنهاد می کنم برای اطلاعات بیشتر در خصوص دعا برای فرزندان به رایگان سه فصل اول کتاب ارزشمند  “تربیت به روش سلطان بانو” را با وارد نمودن ایمیل خودتان دریافت نمایید.

فصل۳ تربیت به روش سلطان بانو

دریافت رایگان فصل سوم کتاب

لطفا جهت دریافت رایگان فصل سوم کتاب تربیت به روش سلطان‌بانو ایمیلتان را وارد نمایید.

ایمیل شما نزد ما امانت است.

لطفا منتظر باشید

باتشکر از حسن انتخابتان.
فایل فصل سوم به زودی به ایمیل شما ارسال می‌شود.

 

 

 

 

 

 

 

فرزندانمان را نظر بلند تربیت کنیم!

parvaresh-amooz-9509142139

در تابستان, افراد زیادی مسیرشان از مزدآباد (روستایی که سلطان­ بانو در آن زندگی می­کرد) می­گذشت, با وسایل و شرایط آن روز (معمولا یک چهار پا که وسایلشان را حمل می­کرد) مسافرین مجبور بودند شب را در مزدآباد بگذرانند, آن­هایی که آشنایی داشتند, خانه­ی آشنایشان می رفتند و شب را به روز می­رساندند, از آنجا که روستای کوچک مزدآباد هتل و مسافرخانه­ای برای توقف مسافران نداشت, آن­هایی که غریب بودند, جایی نداشتند و مجبور بودند, در کنار مسجد شب را بگذرانند, “مش یدالله”

در تابستان, افراد زیادی مسیرشان از مزدآباد (روستایی که سلطان­بانو در آن زندگی می­کرد) می­گذشت, با وسایل و شرایط آن روز (معمولا یک چهار پا که وسایلشان را حمل می­کرد) مسافرین مجبور بودند شب را در مزدآباد بگذرانند, آن­هایی که آشنایی داشتند, خانه­ی آشنایشان می رفتند و شب را به روز می­رساندند, از آنجا که روستای کوچک مزدآباد هتل و مسافرخانه­ای برای توقف مسافران نداشت, آن­هایی که غریب بودند, جایی نداشتند و مجبور بودند, در کنار مسجد شب را بگذرانند, “مش یدالله” شوهر سلطان­بانو هر شب وقتی غریبی را می­دید, ازش دعوت می­کرد تا شب را مهمان خانه­ی آنان باشد. مهمان را به خانه می­آورد, یک لقمه شام را با هم می­خوردند, جای خواب مسافر را آماده می کرد, و صبح هم لقمه­ی نانی همراهشان می­نمود. هنوز هم با اینکه سالیان سال است از فوت مش یداله و سلطان­بانو گذشته است, خیلی­ها از پدرانشان مهمان­نوازی و محبت پدربزرگ ما را یاد می­کنند. کاری که به قول قدیمی­ها دیگر تخمش را ملخ خورده است.[۱]

شاید ما نتوانیم به این شکل محبت و مهمان­نوازی و سخاوتمان را ابراز کنیم, ولی فرزندی که از والدینش سخاوت و مهمان­نوازی  و انسان دوستی را ببیند, در روحیه­اش مهمان­نوازی, محبت و سخاوت شکل می­گیرد. بهترین روش برای این­که بخواهیم فرزندانمان سخاوت­مند و بلند نظر شونداین است که خودمان این­چنین باشیم. اگر ما به خاطر سبک زندگیمان نمی­توانیم هر غریبه­ای را در آپارتمانمان مهمان کنیم! ولی روش­های دیگری هم برای ابراز سخاوت و بلند منشی وجود دارد.

مثلا فامیلمان را به خانه دعوت کنیم, مهمانی­های فامیلی بدهیم, خیلی مهم نیست سفره­ی ما چقدر تشریفات دارد, آیا در سفره­ی ما صفا و محبت هست؟ به قول حافظ شیرازی ” در کلبه ما رونق اگر نیست صفا است                                                                    آنجا که صفا است در آن نور خدا است” ولی آیا صفا داریم؟ آیا اگر یک عدد نان داریم حاظریم با مهمانمان تقسیم کنیم؟  

می­توانیم به پیروی از امامان معصوم علیهم السلام, شب­ها غذا را در ظرف­های یک­بار مصرف بسته­بندی کنیم و به مستمندان و کارتن­خواب های شهر بدهیم.

می­توانیم در منزلمان روضه بگذاریم و خرج دهیم.

مهم شکل و روش کار نیست, مهم این است که خودمان سخاوتمند و نظر بلند باشیم و همین اینکه فرزندمان را نیز در انجام این کارها شریک کنیم تا او هم “دست و دل باز ” شود.

 

[۱][۱] البته در ایام اربعین در عراق این رسم مهمان­نوازی را می­توان دید. آن­چنان با جان و دل کمر به خدمت مهمانان بسته­اند, که آدم باورش نمی­شود. بهترین امکانات, گسترده­ترین سفره­ی غذا, و… . رفتن و دیدن این­همه فداکاری و مهمان­نوازی و احترام به زائران سیدالشهدا علیه السلام خودش دانشگاه اخلاق برای فرزندانمان می­باشد.

 

تربیت دختر

مثل یک گل: راهکارهایی در تربیت دختران -قسمت اول

تربیت دختر و نگه‌داری او نیاز به ظرافت‌ها و دقت‌های بیشتری دارد،  لذا در این قسمت اختصاصا به تربیت دختران می‌پردازیم.

البته مطالعه و استفاده از این راه‌کارها برای والدین پسرها نیز پیشنهاد می‌شود،‌

like-as-flower-9509142125

 

نماد محبت خانواده دختر است!

عموما دختران بیش از پسران نیاز به محبت دارند.

دختران کانون مهر و محبت و عاطفه هستند،‌به همین میزان هم نیازشان به مهر و محبت بیش‌تر است.،‌

لذا ما وقتی می‌خواهیم به خانواده‌یمان هم محبت کنیم بیش‌تر و پیش‌تر محبتمان را به دخترمان ابراز نماییم.

مثلا اگر گلی را خریده اید و می‌خواهید به همسرتان هدیه دهید،‌ می‌توانید آن را به دخترتان بدهید تا او به مادرش هدیه دهد!

این کار را می‌توانید در خریدهای دیگر هم انجام دهید. هر چه می‌خرید به دخترتان بدهید!

ابراز محبت در تربیت دختر بسیار موثر و مهم است.

بیشتر ببینش!

باید دخترمان را بیش‌تر ببینیم!

لباس‌هایش را،‌ مدل موهایش را،‌ تل و گل سر جدیدش‌ را !‌

دختران به دیده شدن و جذاب بودن اهمیت می‌دهند،‌ آن‌ها نسبت به پدر و مادرشان خیلی حساس هستند.

اگر مورد توجه آن‌ها قرار بگیرند خیلی خوشحال می‌شوند.

ما به عنوان پدر و مادر باید دخترمان را ببینیم،‌ از ظاهرش تعریف کنیم،

در عین حال رفتار ما با دخترمان باید به او معیارهای ارزشمندی را بیاموزد.

او باید بیابد که ادب، توانایی او در حل مسائل،‌ توان محافظت از خودش در برابر بیگانگان،‌و… بسیار مهم‌تر و ارزشمندتر از زیبایی ظاهری و جسمی است.

ما موظف هستیم که با گفتار و اعمالمان  به دخترمان کمک کنیم تا اولویت زندگی‌اش را بیابد.

باید به او بگوییم (خودمان هم باور داشته باشیم که) جلب توجه دیگران معیار ارزشمندی انسان‌ها نیست.

ارزش انسان‌ها به خرد و رعایت دستورات خرد است.

این گونه توقع فرزندمان از خودش را بالا ببریم.

توجه به ظاهر و مدیریت این توجه در تربیت دختر ان بیش از پسران به دقت نیاز دارد!

نسبت به دوستانش حساس باش!

سعی کنید با خانواده دوستانش آشنا شوید،

اگر پدر هستید با پدر دوستان دخترتان، و اگر مادر هستید با مادر دوستان دخترتان ارتباط برقرار کنید. تلفنشان را داشته باشید!

از وضعیتشان اطلاع داشته باشید. خصوصا اگر قرار است به خانه‌ی آنان برود لازم است از شرایط خانوادگی آنان مطلع باشید.

گاه‌گاهی با او به بیرون از خانه برویم!

سعی کنیم فضاهایی را برای با هم بودن ( خودمان و دخترمان) ایجاد کنیم.

مثلا به بهانه روز مادر (اگر پدر هستید ) یا به بهانه روز پدر (اگر مادر هستید) با دخترتان به بازار بروید و خرید کنید.

مهم خرید رفتن نیست مهم با هم بودن است. بسیاری از دخترها خرید رفتن را دوست دارند.

در این زمان‌ها که ما و دخترمان تنها هستیم،‌ رابطه‌های محبت‌آمیزی شکل می‌گیرد که در مواقع دیگر به راحتی نمی‌توان تجربه‌اش نمود.

با او صحبت کنیم

حداقل هر هفته چند دقیقه ‌ بسته به سن و سال دخترمان او را در بغل بگیرید، یا دستش را در دستتان بگیرید،‌یا در کنارش بنشینید و با هم صحبت کنید.

محبتتان را این‌گونه به او ابراز کنید.

برای آشنایی با روش‌های ابراز محبت این مقالات را ببینید.

با رعایت این اصل رابطه‌ی خودتان با دخترتان را تغییر دهید.

سعی کنید تماس چشمی شما و دخترتان زیاد باشد. علاوه بر این در طول روز برنامه‌ای برای دور هم بودن اعضای خانواده داشته باشید و در آن جلسات توجه‌ ویژه‌ای به دخترانتان داشته باشید.

هوای تازه!

fresh-air-9509142137

هوای آلوده ضرر دارد!

برای ما که در تهران زندگی می‌کنیم،‌ این پیام آشناست: “امروز هوا آلوده است،‌ خردسالان،‌بیماران تنفسی و قلبی و… تا حد ممکن از منزل خارج نشوند.” تنفس هوای آلوده برای هیچ کس خوب نیست، ولی برخی اثرات این آلودگی‌ها بر روی نوزادان و خردسالان بیشتر و خطرناک‌تر است. تنفس در فضای آلوده برای فرزندان ما اصلا خوب نیست! همانطور که بدن فرزندانمان در مقابل هوای ناسالم مقاومت کم‌تری دارد،‌ روح و روان آن‌ها هم نباید در فضایی پر تنش و استرس رشد یابد.
این سایتدر مورد روابط همسران نیست، با این حال نمی‌توان از این نکته گذشت که فرزند ما در صورتی رشد مناسب می‌کند که روابط ما و همسرمان خوب باشد. اطرافتان را نگاه کنید, معمولا افراد موفق در خانواده ای پر از محبت و صمیمیت رشد نموده اند. ما به عنوان والدین وظیفه داریم که این فضا را برای فرزندمان ایجاد کنیم. رشد فرزند ما از خانه آغاز می‌شود،‌ اگر خانه‌ی ما پر از تنش و استرس باشد،‌ تربیت فرزند ما درخطر می‌افتد.
من (به عنوان یک مرد یا یک زن) موظفم همسرم را شاداب نگه دارم, به او ارزش دهم, و همسرم را بزرگ بدانم، ولی وقتی پای فرزند در میان باشد،‌ من در نقش یک پدر یا یک مادر دوچندان موظفم شرایط مناسبی را برای شادابی و ارزشمندی همسرم ایجاد کنم. شاید با همسرمان اختلاف نظر داریم, شاید از مسائل روزمره و مشغله¬ی کاری خسته شده¬ایم, شاید با خانواده¬ی همسرمان اختلاف داریم, ولی مجاز نیستیم این مشکلات را به فرزندمان منتقل کنیم، حق فرزندماست که در خانه¬ای شاداب و پرنشاط رشد کند. البته اگر من فرزند هم نداشتم باز هم موظف بودم مشکلاتم را با همسرم حل کنم و فضای خوبی را برای زندگی خودم و همسرم ایجاد کنم،‌ ولی همانطور که از لحاظ فیزیکی فرزند ما حساس‌تر و ضربه‌پذیرتر است،‌ از لحاظ روانی نیز آسیب‌پذیری بیشتری دارد.

منظور ما از هوای سالم چیست؟

همسران:
۱٫ رفتاری با محبت با هم داشته باشند.
۲٫ خودشان را نسبت به دیگری از لحاظ عاطفی بدهکار بداند.
۳٫ کاری که موجب آزار و اذیت دیگری است انجام ندهد.
۴٫ شرایط شادی و نشاط هم دیگر را فراهم نمایند.
۵٫ روابط زناشویی مناسبی داشته باشند.

مادر افسرده, پدر خسته نمی¬تواند فرزندانی بانشاط و سرزنده تربیت نمایند. وظیفه¬ی من به عنوان پدر یا مادر فرزندم این است که همسرم را تکریم کنم،‌ روابط خوبی با او داشته باشم،‌و فضای خانه را لبریز از عشق و محبت کنم. (و این جدای از وظایف من نسبت به همسرم است)
هر کدام از ما در موقعیت¬های مختلف یک وظیفه¬ای داریم. من نسبت به یک هم¬نوع یک سری وظایف دارم, نسبت به فامیل و قوم و خویش¬ها وظیفه¬ای سنگین¬تر, نسبت به پدر و مادر مسئولیتی بیشتر, نسبت به همسرم یک ¬سری وظایف دیگر و نسبت به فرزندانم وظایف متفاوت. این کتاب در مورد وظایف ما نسبت به فرزندمان می¬باشد. یکی از وظایف من نسبت به فرزندم این است که با همسرم رفتاری زیبا داشته باشم, کاری کنم که او با نشاط باشد!
این نشاط باعث می¬شود که من با همسرم هم¬آهنگ و هم¬راه باشم. اگر همسرم محبت من را حس نماید, تمایل و انرژی بیشتری برای رسیدگی و تربیت فرزند دارد. بانشاط بودن فضای منزل موجب می¬شود، فرزندانمان از لحاظ عاطفی اقناع باشند،‌ از لحاظ روانی در سلامت به سر برند و رفتار مناسب داشته باشند.
چطور هوا را سالم کنیم؟
– مرد حسابی چه خبره؟ من این مسیر هر روزمه، ‌کرایش هم هزار تومانه
– مسیر طولانی رو سوار شدی.! سه کورسه! می‌شه سه تومن،‌ من که گفتم دو تومن بده، کم گفتم! نمیدونم مردم همه جا پول خرج میکنن سر کرایه تاکسی گدا می‌شن!
– حرف دهنتو بفهم! من همیشه سوار می‌شم هزارتومن می‌دم. اصلا بیا این دوتمن هم بگیر! همه راننده‌ها این‌طورند. بگیر شرتو کم کن.
مرد در تاکسی را محکم می‌کوبد و با خودش می‌گوید: “زور می‌گفت ولی بالاخره از شرش خلاص شدم. ”
در ذهنش برخوردهای غیر منطقی ارباب رجوع در اداره را مرور می‌کند. خسته شده بود،‌کارهایش بر او فشار آورده بود. حتما باید تلافی‌اش را فردا دربیاورد و به اون‌ها سخت بگیرد. در همین فکرهاست که به در خانه می‌رسد. زنگ را که می‌زند یادش می‌آید که نان نخریده، همسرش چند تا قلم سفارش داده بود، پسرش هم گفته بود که خط‌کش لازم دارد. درهمین حین درب باز می‌شود و مرد وارد منزل می‌شود…در را که باز می‌کند بچه‌ها دم در بودند و توی بغل بابا پریده بودند.
-برید کنار بسه، با اخم تخم در حال مرور افکار روز و دعوای با راننده بود که همسرش جلو آمد.
-سلام
-سلام
-خسته نباشی!
– بزحمت گفت ممنون!
– کتت را بده من آویززان کنم،‌بچه‌ها کمک کنید همه جا رو مرتب کنیم بابا امشب خیلی خسته است. در فرصت مناسب شوهرش را در آغوش گرفت و با لبخند گفت: خوش آمدید. بعد هم بلافاصله آشپزخانه رفت و با یک استکان چای داغ برگشت.
– مرد خندید،‌آرام شد،‌دخترش را در بغل گرفت و بوسید.
فضای منزل عوض شد،‌ یک‌باره همه غم‌ها را فراموش کرد. در همین حین پسر جلو آمد: بابا برای من خط‌کش گرفتی؟ پدر مانده بود چی بگه که هادر خط‌کشی را پیدا کرد و گفت فعلا این رو بگیر تا فردا بابا یکی برات بخره!
مرد با خودش گفت: همسرم چه با هوش است،‌راحت پسرم را آروم کرد!
بعد رو به همسرش کرد و گفت: ممنونم،‌ امروز خیلی خسته‌کننده بود در راه هم با راننده تاکسی دعوام شد،‌کلا یادم رفت خریدها را انجام دهم.
– فردا هم روز خداست،خدا رو شکر سلامتی!
مرد فردا که سر کار می‌رفت شاداب و سرحال بود،‌ دیگر تصمیم نداشت کار ارباب رجوع را سخت بگیرد. با خودش می‌گفت: شاید حق با آن‌ها باشد ،‌شاید هم مثل من که دیروز بی‌خود و بی‌جهت با رانننده تاکسی دعوا کردم، آن‌ها هم از جای دیگری ناراحت بوده‌اند…راستی خوب بود اگر راننده‌ی دیشبی را پیدا می‌کردم و ازش عذر خواهی می‌کردم…

این داستان برای شما آشنا نیست؟ آیا نشده با برخورد خوب همسر یا یکی دیگر از دوستان و خویشان حالمان بهتر شود؟ چه اتفاقی افتاد که مرد آرام شد؟
ما در کنار دوستان و آشنایان و بستگان آرامش می‌یابیم، مخصوصا در کنار همسر مهربانمان!
تصور کنید اگر خانم مزبور به جای درک موقعیت شوهر، خستگی‌های روزانه‌اش را پای شوهرش می‌ریخت و شروع به غر زدن و انتقاد از فراموش شدن سفارشاتش می‌شد، از عصبانیت مرد انتقاد می‌کرد و… چه می‌شد؟

همه‌ی ما دوست داریم فضای منزلمان پرنشاط و صمیمی باشد، چون خودمان هم در این فضا تنفس می‌کنیم، با این حال برخی اوقات تلاش‌هایمان به نتیجه‌ای نمی‌رسد! راه‌کارهای ارائه شده در این نوشتار به صورت مختصر به این مسئله می‌پردازد.
بهبود فضای خانه کاری است که درصورت همکاری همسرتان با سرعت بهتری پیش می‌رود. پیشنهاد می‌کنم همین امروز از همسرتان وقت بگیرید و یک صحبت ده دقیقه‌ای داشته باشید. می‌توانید این فصل را به ایشان نشان دهید،‌ با هم فکری راه‌هایی را برای بهبود فضای خانه بیابید.
راهکارهای زیر می‌تواند در یافتن راه‌های مخصوص شما یاری رسانتان باشد:

یک ربع مرخصی

راهکارهای زیر وظایف آقایان ‌برای داشتن فضایی مناسب در خانه است. قبل از ورود به خانه با یک نفس عمیق برای مدت یک ربع از خود مرخصی بگیریم. همه مشکلات و کارها و انتظارات خودمان را فراموش کنیم،‌ فقط به نیازهای عاطفی و روحی همسر و فرزندانمان فکر کنیم. خودمان را برای برآوردن و تامین این نیازها آماده کنیم. در این یک ربع این کارها را انجام دهیم:
۱- با ورود به خانه فرزندانمان را بغل کنیم و ببیوسیم*** همسرمان را هم مورد محبت عاطفی قرار دهیم و در فرصت مناسب او را عاشقانه از لحاظ جسمی و روحی تحویل بگیریم.
۲- برخورد خوبمان را با حسن‌جویی و تقدیر از نقاط مثبت آغاز کنیم: بوی خوش غذا، آراسته‌گی همسر و فرزندان،‌ فضای آرام خانه و…
۳- در این یک ربع به فکر پی‌گیری کار اعضاء خانه نباشیم. فرزندتان تکلیف مدرسه را انجام داده است؟ نماز خوانده است؟ و….
۴- اگر با صحنه‌ی خلافی مواجه شدید،‌ عکس العمل منفی نشان ندهید.
۵- گلایه‌ی فرزندانتان را نادیده بگیرید و از آن‌ها بخواهید گلایه‌هایشان را به فرصت دیگری موکول کنند.

یک ربع خدمات ویژه

خانم خانه برای بهره‌بردن از خانه‌ای پر از آرامش و محبت می‌تواند از روش‌های زیر استفاده نماید:
۱-قبل از ورود شوهر،‌منزل مرتب باشد،‌وضعیت لباس و ظاهر خود و فرزندان را بررسی کنیم.
۲- با لبخند به استقبال همسرمان برویم.
۳- برای رفع خستگی و تغییر ذائقه وی از نوشیدنی و خوردنی‌های مناسب استفاده کنیم.
۴- فرزندان را از شکایت کردن به پدرشان باز داریم.
۵- خودمان هم شکایت فرزندان را در این دقایق اولیه پیش پدرشان نبریم.
۶- هیچ‌گاه به فرزندمان نگوییم ” بگذار پدرت بیاد تا بهش بگم چه کار کردی!” اگر در کارهای خلاف فرزندان آنان را از شکایت کردن به پدر بترسانیم، فرزندان چهره‌ی نامناسبی از پدر در ذهن می‌سازند.
۷- خستگی کار روزانه را به رخ شوهرمان نکشیم.
۸- اگر همسرمان سفارشات ما را تهیه نموده بود سپاسگذاری کنیم و اگر از انجام ندادنش پوزش خواست با کرامت از کنارش بگذریم.

پیشنهاد

لطفا یک هفته این راه‌کارها را در منزلتان اجرا نمایید و اثرات خوبش را ببینید.

نسل دهه 80

نسل دهه ۸۰ را بشناسیم و با آنان ارتباط برقرار کنیم!

نسل دهه ۸۰

چطور باید با نسل دهه ۸۰ ارتباط برقرار نمود و آنان را هدایت کرد؟

بین احساسات و رفتار ارتباط مستقیم برقرار است اگر ما می‌خواهیم فرزندمان رفتار صحیح داشته باشد باید احساسات او را بشناسیم و درک کنیم.

برای درک احساسات فرزندمان باید بتوانیم خودمان را جای او بگذاریم و از چشم او جهان را ببینیم.

این‌چنین می‌توانیم فرزندمان را با کمترین اصطکاک با خود همراه کنیم. با او مخالفت کنیم، او را هدایت کنید، ولی به استقلال او آسیب نزنیم

به نظر شما دنیای فرزندتان چه تفاوتی با دنیای شما (وقتی هم سن او بودید) دارد؟

 

درک فرزندان نسل دهه ۸۰

در روز ۱۸خرداد ۱۳۹۵ اتفاق عجیبی افتاد, چند هزار نفر از دختر و پسران دبیرستانی در پاساژ کوروش اجتماع کردند.

این واقعه آن قدر نا متعارف بود که پلیس به میدان آمد، پاساژ تعطیل شد و… و دست آخر هم معلوم شد فقط یک فراخوان در شبکه های اجتماعی باعث چنین اجتماعی شده است و هیچ انگیزه‌ی خراب کاری و سیاسی و… در پشت پرده نیست. ولی چرا اجتماع ما آن قدر با فرزندان خودش بیگانه است؟

واقعیت این است که وقتی سر و کارمان با متولیدن دهه‌ی ۸۰و ۹۰ هست باید بدانیم که آن‌ها چه تفاوت‌ها و شباهت‌هایی با متولدین دهه‌ی ۷۰و ۶۰ دارند.

شناخت بهتر موجب می شود که رفتارهای مناسب‌تری را از خود بروز دهیم و راحت تر بتوانیم آنان را با خودمان همراه کنیم.

  1. رشد تکنولوژی

از حدود بیست سال پیش تاکنون تکنولوژی رشد چشم گیری نموده است.

موبایل و تبلت و مونیتور در دست فرزندان ما

سبک زندگی و تعاملات افراد نیز به همین دلیل بسیار تغییر نموده است.

در ادامه به مواردی از این تغییرات می‌پردازیم که بررابطه‌ی ما و فرزندانمان موثر است.

  • رشد رایانه

رایانه‌ها جای یک دوست را برای فرزندان ما پر نموده اند. اگر در زمان‌ ما بچه‌ها توی کوچه فوتبال بازی می‌کردند و با توپ‌شان شیشه‌ی همسایه را می‌شکستند!!،

امروز توی کامپیوتر بازی می‌کنند.

این مسئله روی میزان تحرک،‌ یادگیری کار گروهی، یادگیری تعامل با دیگران و بسیاری دیگر از مسائل اثر می‌گذارد.

برای بررسی اثرات رایانه روی زندگی و نحوه‌ی رفع آن دو مقاله را مطالعه کنید!

  • اینترنت

در زمان کودکی و نوجوانی من،‌تنها منابع دردسترس برای آموختن کتاب بود و معلم!

الان هر چه بخواهیم توی گوگل جستجو می‌کنیم.

دسترسی فزاینده‌ی فرزندانمان به اطلاعات باعث تغییر در رفتارشان می‌شود.

  • فیلم و عکس های دیجیتال

تا همین ده سال پیش اگر می‌خواستی عکسی داشته باشی باید دوربین داشتی و فیلم می‌خریدی و عکس می‌گرفتی، تازه بعدش هم می‌بردی عکاسی تا برایت ظاهر کنند!

الان همه‌ی مبایل‌ها عکس می‌گیرند و فیلم بر می‌دارند و برای دیدن آن هم لازم نیست عکاسی بروی! این موجب می‌شود دسترسی فرزندانمان به عکس‌ها و تبادل عکس‌ها بین ‌آنها راحت‌تر صورت گیرد.

  • موبایل

درسال ۱۳۸۰ منزل فردی رفته بودم. در منزلشان یک گوشی تلفن ثابت (نه بی‌سیم) در اطاق نشیمن بود و فرزندان خانه (سه دختر و یک پسر) برای صحبت کردن باید از همان خط تلفن استفاده می‌کردند.

این‌چنین نوع ارتباطات فرزندان با دیگران کنترل می‌شد. امروزه توی جیب و کیف بسیاری از دانش‌آموزان دبستانی هم موبایل وجود دارد. در واقع ما والدین، نمی‌توانیم کنترلی روی ارتباطات فرزندانمان داشته باشیم.

  • شبکه های اجتماعیشبکه‌ه ای اجتماعی واقعیتی انکار نشدنی

بدتر از موبایل شبکه‌های اجتماعی است. خود ما والدین هم که سن و سالی داریم وقتی توی شبکه‌های اجتماعی می‌رویم آن‌چنان گرفتار می‌ ‌شویم که می‌بینیم چند ساعت است توی آن هستیم و بی‌خبر از دنیای واقعی اطرافمان.

در مهمانی‌ها،‌ جمع‌های خانوادگی و… افرادی را می‌بینیم که فیزیکشان کنار هم هست ولی فکرشان درگیر تلگرام و اینستگرام و… علاوه‌بر این فرزندانمان در شبکه‌های اجتماعی از کلماتی استفاده می‌کنند که در زندگی واقعی استفاده نمی کنند. در مجموع حریم‌ها در شبکه‌های اجتماعی رقیق‌تر از فضای واقعی است.

شاید پسر و دختری که در فضای واقعی صحبت کردن با هم را قبیح می‌دانند به راحتی در فضای مجازی چت کنند.

  1. افزایش آگاهی از خشونت

یکی از اثرات مخرب رشد تکنولوژی که به دلیل اثرگذاری بالای آن جداگانه مطرح نمودیم افزایش آگاهی از خشونت است. الان هر فیلم و عکس خشنی به راحتی توسط CD و ایمیل و تلگرام و اینستگرام بین فرزندانمان دست به دست می‌شود یا با گشتن در اینترنت به دستشان می‌رسد! دیدن صحنه‌های خشونت‌آمیز روی روح و جسم و نوع عملکرد فرزندانمان اثر می‌گذارد.

  1. افزایش آگاهی از مسائل جنسی

رشد تکنولوژی به همراه تغییرات فرهنگی در جامعه، سن آگاه شدن فرزندانمان از مسائل جنسی را به شدت کاهش داده است.

  1. سستی خانواده‌ها و ارتباطات اجتماعی

در سال‌های اخیر بنیان خانواده ‌ها سست‌تر شده است. پدر که روزی مرد خانه بود، از موقعیت قبلی برخوردار نیست، آمارها چک شدن موبایل آقایان توسط همسرانشان درصد بسیار بالایی را نشان می‌دهد. میزان بالای طلاق و بسیاری از شاخص‌ها همگی نشان از کم‌رنگ شدن نقش خانواده‌ها می‌دهد. متاسفانه فرزندان ما نیز در همین فضا رشد می‌کنند!

ارتباطات با همسایه‌ها و فضای محله که زمانی عامل بازدارنده‌ی فرزندانمان از بسیاری از خطاها بود،‌ امروز وجود خارجی ندارد. حالا ما اسم هم‌آپارتمانی‌هایمان را هم نمی‌دانیم چه برسد به این‌که بخواهیم از همسایه‌ی چهار کوچه آن‌طرف‌تر خبر داشته باشیم. لذا محدودیت‌هایی که قبل از این برای فرزندانمان وجود داشت کم‌رنگ‌تر شده است.

  1. کم اهمیتی به اخلاق و دین

متاسفانه فضای دینی جامعه‌ی ما آن‌قدر به هم ریخته است و فرزندانمان به قدری از دین مطالبی سطحی و قشری ولی گسترده شنیده‌اند که نسبت به دین و اخلاق بدبین و با فاصله شده‌اند. (البته ما پدر مادرها هم وضعیت چندان بهتری نداریم.) لذا دین هم که عاملی کنترل‌کننده در رفتار فرزندان ما بوده است در فضای کنونی کم‌اثرتر است.

۶٫کاهش زمان با فرزند بودن

شما چندساعت از روز را با فررزندانتان هستید؟ وقتی که با فرزندانتان هستید نه در کنار فرزندانتان دارید تلویزیون می‌بینید،‌یا تلگرام چک می‌کنید و یا… فرزندان ما نیاز دارند که ما با آن‌ها ارتباط داشته باشیم

با این وصف برای همراه نمودن فرزندانمان نیاز به تلاشی مضاعف داریم. نکته مثبت و امیدوار کننده این است که فرزندان ما هنوز ما را به عنوان پدر و مادر قبول دارند و ما می‌توانیم با راهکارهایی ساده رابطه‌ی بین خودتان و فرزندتان را بهبود دهید.

اولین قدم در همراه نمودن فرزندمان درک احساسات اوست. برای این کار باید سه مرحله‌ی شناخت احساسات،‌پذیرش احساسات و حمایت را انجام داد. در زیر این مراحل توضیح داده شده است.

قبول احساسات کلیدی‌ترین عامل برای ارتباط با نسل دهه ۸۰

  1. شناخت احساسات نسل دهه ۸۰

برای شناخت و درک احساسات فرزندمان مسیر زیر را طی می‌کنیم:

            با دقت گوش می‌کنیم. شنیدن حرف دل فرزندمان خیلی مهم است.

             سوال نمی‌کنیم: می‌گذاریم فرزندمان حرف دلش را بزند. با سوالات کوتاه و باز با فرزندمان مواجه شویم. لازم نیست وارد جزئیات شویم!

             فقط برداشت خودمان از عواطف فرزندمان را بیان می‌کنیم. این‌طوری مطمئن می‌شویم که درست متوجه‌ی منظور او شده‌ایم!

با همین گام‌های ساده، فرزندمان حس می‌کند که فرد مهمی برای ماست، و ما برای احساسات و عواطف او ارزش قائلیم. این قدم در بهبود روابط بین ما و برزندمان خیلی موثر است.

 

  1. پذیرش احساسات  نسل دهه ۸۰

شاید ما با برخی احساسات فرزندمان موافق نباشیم. مثلا او دوست دارد با هم‌کلاسی دانشگاهش ازدواج کند.

نظر ما در این خصوص کاملا با نظر فرزندمان مخالف است.

ولی ما می‌پذیریم که او چنین احساسی را دارد. با پذیرفتن احساس فرزندمان، او آرامش بیشتری می‌گیرد.

بعد از آن است که تازه می‌توان با فرزندمان صحبت کنیم.

فرزند ما باید بفهمد که ما احساساتش را می‌پذیریم. برای این‌کار از تکنیک‌های زیر استفاده می‌کنیم:

             گوش کردن فعال: به طوری که نشان دهیم با احساسات او نمی‌خواهیم مقابله کنیم.

             تایید کردن : بیان احساس فرزندمان با عبارات دیگر

             نام نهادن روی احساسات: الان عصبانی هستی! یا به این می‌گویند شرمگینی یا…

بازهم تاکید می‌کنم لازم نیست بگوییم این احساس تو صحیح است،‌ ولی قبول داریم که فرزندمان این احساس را دارد.

پذیرش احساسات موجب می‌شود که فرزندمان بیشتر سفره‌ی دلش را برای ما بگستراند و از ما مشورت بگیرد.

  1. حمایت از نسل دهه ۸۰

اگر دو مرحله‌ی بالا را خوب انجام داده باشیم، به راحتی می‌توانیم نظرات خودمان را هم بیان کنیم. اگر فرزند ما متوجه شده باشد که ما احساس او را قبول کرده‌ایم احتمال همراهی او بالاتر می‌رود.

من به همراه خانواده‌ام از بیستم مهر تا ۲۳مهر ۹۵ به مسافرت رفته بودیم. فرزندانم در این سفر خیلی خسته شده بودند.

با اینکه حدود هشت و نیم شب به خانه آمده بودیم ولی فرزندم خیلی خسته بود و خوابش می‌آمد،‌ فردا باید مدرسه می‌رفت و نیاز داشت که آن شب حمام برود و شام هم بخورد.

ولی او روی تخته‌خوابش دراز کشیده بود و می‌خواست سریع‌تر بخوابد! پیشش رفتم شانه‌اش را مالیدم و گفتم که حتما در این مسافرت خیلی خسته شده، الان هم خیلی خوابش می‌آید، چه قدر خوب بود الان چشمش رو می‌بست و راحت می‌رفت توی عالم خواب و… به او گفتم الان یک ربع به نه است سریع برود حمام و تا ساعت نه هم می‌تواند بخوابد. با همین چند کلمه مقامتش شکسته شد و سریع همراهی نمود!

چطور استقلال شخصیت فرزندمان را بپذیریم؟

فرزندان ما نیازمند استقلال از ما و یافتن هویت منحصر‌به فرد خودشان هستند.

برحسب نوع شخصیت، جنسیت و فضای فرهنگی و اجتماعی این امر در بین سنین ده تا ۱۵سال رخ می‌دهد.

البته این امر با شدت بسیار کمتر در سنین بالای پنج سال هم دیده می‌شود.

با توجه به این‌که در برخی موارد والدین برای همراه کردن فرزندشان استقلال او را به چالش می‌کشند،‌این مقاله می‌تواند در شکل‌گیری عزت نفس فرزندانمان بسیار موثر باشد.

استقلال با مسئولیت همراه است.

نسل دهه ۸۰ باید متوجه شوند که داشتن استقلال همراه با مسئولیت است.

لذا لازم است قبل از بروز مشکل باید مرز‌ها را روشن کنیم، و عواقب شکستن مرز‌ها را برایش شرح دهیم. این کار (تعریف مرز – تشریح عواقب رد شدن از مرز‌ها)‌باید قبل از بروز مشکل صورت گیرد.

قبل از عید۹۵ برای فرزندانم  یک دوربین دیجیتال خریدم. وقتی می‌خواستم آن را به عنوان عیدی به آن‌ها بدهم گفتم استفاده از این وسیله قواعدی دارد،‌ اگر خواستید از کسی عکس بگیرید باید قبلش از او اجازه بگیرید. علاوه‌بر این اسم این دوربین دوربین مهربانی است،‌ اگر ببینم هر کدامتان این دوربین را می‌خواهد و دیگری به او نمی‌دهد، دوربین به مدت یک‌ساعت توقیف می‌شود!

همین قوانین ساده باعث شد که فرزندانم سر دوربین باهم دعوا نکنند!

فرزندانمان باید بدانند که اگر می‌خواهند مستقل باشد باید مسئولیت کارهایشان را هم قبول کنند.

اگر می‌خواهند دوربین مستقل داشته باشند باید با هم همراهی داشته باشند.

 

 

در این مقاله در مورد تفاوت‌های فرزندان نسل دهه ۸۰ با نسل‌های قبل صحبت شد و برای درک احساسات و مسئولیت‌دادن به فرزندان به عنوان دو روش صحیح ارتباط داشتن با نسل دهه ۸۰ راهکارهایی ارائه گردید.