امام زمان علیه السلام و محبت داشتن به این آقای بزرگ باعث بهبود در زندگی ماست، امام زمان پدر ماست ولی ما در مشکلاتمان کمتر به داشتن چنین پناهگاهی توجه داریم. نوشته زیر تلاش دارد ما را با تغییراتی آشنا کند که زندگی ما را بهبود می بخشد.
۱٫ امام زمان : پدری که نمیشناختمش
امام دوست همراه و پدر مهربان برای امت است.[۱]
امام رضا علیه السلام
امام رضا علیه السلام
این روزها وضعیتش خیلی بهم ریخته بود، دلار که بالا رفته بود کسب و کارش رو به تعطیلی بود، نمایندگی یک شرکت کره ای را داشت که الیاف تولید میکرد، حالا واردات الیاف دیگر به صرفه نبود، علاوه بر آن شرکت کره ای هم تمایلی به فروش الیاف به ایران نداشت. کسب و کارش رو به تعطیلی داشت.
یاد پدرش افتاد که حدود دو ماهی بود از دنیا رفته بود… اگر پدر زنده بود وضعیت فرق می کرد، همیشه پدرش پناهگاهش بود ، کمک مادی و راهنمایی های ارزشمند پدر، کسی بود بهش تکیه کنم ازش راهنمایی بخواهم و…
چشمش را بست و به یاد همه خاطراتی که با پدرش داشت افتاد. یادش آمد که پدرش چطور الفبای کاسبی را بهش آموخته بود و با راز و رمز بازار آشنایش کرده بود… چشمش تر شده بود،
با صدای زنگ تلفن به خودش آمد، موبایلش را از روی میز برداشت،
محمد مهدوی بود، از دوستان نزدیک دوران دانشگاهش. خیلی وقت بود ازش خبری نداشت.
تلفن را برداشت، بعد از سلام و احوالپرسی مهدوی از اینکه تازه متوجه فوت پدرش شده بود عذر خواهی کرد و گفت برای تجدید دیدار و عرض تسلیت میخواهد بیاید دفتر. برای فردا عصر قرار گذاشتند،
فردا عصر مهدوی آمد، باز هم از اینکه دیر متوجه فوت پدرش شده بود عذرخواهی کرد، و چند دقیقه که صحبت کردند حرف به مسائل کاری کشیده شد. محسن در مورد مشکلات کارش و تقریبا تعطیلیش گفت!
مهدوی گفت چرا از امام زمان علیه السلام کمک نمیخواهی؟
محسن توقع چنین صحبتی را نداشت، گفت: چطور از امام زمان کمک بگیرم؟ مهدوی لبخندی زد و گفت راستش حدود یک سال است که در آپارتمانمان همسایهای داریم که راهنمایی های خوبی در مورد مراجعه به امام زمان علیه السلام میکند، من هر وقت به توصیه هایش عمل کردم نتیجه گرفتهام. اگر بخواهی میتوانم شما را به ایشان معرفی کنم، تا حضوری با ایشان صحبت کنی!
محسن گفت این همسایه تان روحانی است؟
مهدوی گفت نه بابا، یک جورایی همکار شماست، نمایندگی چند تا شرکت تولید تجهیزات پزشکی را دارد و محصولاتشان را وارد میکند.
مهدوی ادامه داد در اولین روزهایی که با مهندس آشنا شده بودم گفتم الان نمی توان به امام زمان مراجعه نمود، الان کاری از ایشان بر نمی آید باید منتظر باشیم تا امام زمان ظهور کند، مهندس گفت خوب اگر اینطور است چطور است به خداوند پیشنهاد دهیم امام زمان را بعد از کفن و دفن پدرشان از این دنیا ببرند و شش ماه قبل از ظهورشان دوباره به دنیا برگردند!
«امام زمان علیه السلام الان امام ما هستند و تمام کارهایی را که پدران بزرگوارشان در زمان خودشان انجام میدادند الان امام زمان علیه السلام انجام میدهند! توی هر مشکل و گرفتاری یا راحتی به آن امام توجه کن و گرمای دست پر محبتش را حس کن!»
فکر میکنم با شنیدن حرفهایش پنجره ای متفاوت به رویت گشوده شود.
محسن از حرفهای مهدوی استقبال کرد، قرار شد مهدوی با مهندس صباغ صحبت کند و خبرش را به محسن بدهد!
آن شب محسن در مورد حرفهای مهدوی و مهندس صباغ فکر کرد،
از طرفی میگفت اگر واقعا این طور هست که مهدوی میگوید مشکلات همه انسانها باید تا حالا حل میشد!
از طرفی واقعا امام زمان را قبول داشت، اگر میگوییم الان امامان ایشان است، خوب باید کمککار ما باشد، سر دو راهی ها و چند راهی ها و بیراهه ها دستمان را بگیرد.
یاد دوران نوجوانیش افتاد آنوقتها که در کلاس دوم دبیرستان بود، مشکلی در ثبت نام دبیرستان برایش پیش آمده بود و در دل به امام زمان علیه السلام پناه برده بود و مشکلش خیلی راحت حل شده بود! به یاد داستانهایی افتاد که در نوجوانی خوانده بود، داستانهایی که در آنها امام زمان در راه مانده ها را نجات میداد…
در دلش گفت:
امام زمان من هم در زندگی مانده ام، کمکم کن
و با همین فکرها به خواب رفت!
***
دیدار با مهندس صباغ
فردا صبح مهدوی تلفن زد و گفت که با مهندس صحبت کرده و محسن را معرفی کرده است و قرار شده محسن ساعت پنج بعد از ظهر همان روز به دفتر مهندس برود!
وقتی به دفتر مهندس رسید، چند دقیقهای به پنج مانده بود، نمای دفتر، آجر سه سانتی بود و در مقابل ساختمان چند تا درخت خرما خود نمایی میکرد، در ساختمان باز بود، محسن وارد شد و پشت در واحد مهندس زنگ زد، در باز شد و محسن به دفتر مهندس صباغ هدایت شد.
در همین حین مهندس از اتاق بیرون آمد و بعد از سلام و علیک او را به داخل اتاق دعوت کرد. اتاقی مرتب و شیک با یک میز کنفرانس دوازده نفره در وسط آن، به دعوت مهندس روبروی هم نشستند،
مهندس صحبت را شروع کرد: آقای مهدوی از شما خیلی تعریف کردند، و گفتند که پدرتان را تازه از دست داده اید، خداوند رحمتشان کند!
– خدا رفتگان شما را هم رحمت کند! حالا که پدر را از دست داده ام تازه میفهمم که چه پناهگاه و کمککاری را ندارم.
– همینطور است، معمولا ما وقتی به ارزش داراییهایمان متذکر می شویم که آنها را ازدست داده باشیم. وقتی میخواهند داشته هایمان را بگیرند تازه متوجه میشویم که چقدر ارزنده بوده است و فقدانش چه مشکلاتی را برایمان ایجاد میکند. امام زمان علیه السلام یکی از این نعمتهای خداوندی است که معمولا از آن غافل هستیم.
– اتفاقا من هم برای همین مطلب خدمتتان آمده ام، آقای مهدوی می گفت شما مطالبی در مورد امام زمان علیه السلام به او گفته اید که نگاهش را عوض کرده است!
-اجازه دهید قبل از شروع صحبت یک مثالی بزنم.
همانجا مهندس فلاکس آب را برداشتند و فنجون محسن و خودشان را پر از آب جوش کردند، روی میز ظرفی قرار داشت که چای کیسه ای، دمنوشهای گیاهی و قهوه فوری در آن بود، مهندس آن را تعارف آقا محسن کرد و ادامه داد:
– الان هر دوی این فنجانها پر هستند، آیا ممکن است یکی را داخل دیگری بریزیم؟
محسن با تعجب گفت: اگر اینکار را کنید سر می رود، عملا آب جوش هدر میرود، ولی منظورتان از این مثال را نفهمیدم.
مهندس لبخندی زد و گفت: الان شما دانسته هایی دارید، پیش فرض هایی دارید، لطفا یک لحظه پیش فرض ها را کنار بگذارید، به حرف های من گوش کنید، هر جا از لحاظ عقلی اشکال داشت یا پایه های استدلالم سست بود یا مطلب را نتوانستم خوب تفهیم کنم شما بفرمایید ولی باز هم تاکید میکنم که پیش فرض هایتان را کنار بگذارید و با ذهن باز به مطلب نگاه کنید.
محسن گفت من همواره سعی می کنم بدون پیش فرض و قضاوت قبلی به مساله نگاه کنم، فرمایش شما کاملا صحیح و مورد قبول من است.
محبت به امام زمان علیه السلام
– شما چقدر به امام زمان علیه السلام محبت دارید؟ چقدر روی دوستی با امام زمان علیه السلام حساب می کنید؟
– راستش تا دیروز خیلی به ایشان فکر نکرده بودم. نه اینکه قبولشان نداشته باشم، بلکه از این موضع که الان امام من هستند و پناهگاه من، تا حالا نگاه نکرده بودم! درمورد محبت به امام زمان علیه السلام … راستش چی بگم من شیعه هستم و همه امامان را دوست دارم، حتی به سادات بخاطر انتسابشان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم طور دیگری نگاه می کنم، احترام میگذارم و حرمت قائلم!
– ولی الان تو در زمان امامت ایشان هستی! جزء معاصرین این امامی! و موظف به اظهار علاقه و محبت به ایشان هستی!
– آقای مهندس، فکر میکنم مطلب اینقدرها هم سخت نباشد، خوب من ایشان را دوست دارم ولی دیگه نگویید که من موظف به محبت به امام زمان علیه السلام هستم! این حرفها را مداح ها و سخنرانهای مذهبی از خودشان میگویند، فکر میکنم یک خورده روغن داغش را زیاد میکنند.
مهندس بدون اینکه چیزی بگوید بلند شد و از روی میزش قرآن را برداشت، آن را باز کرد، چند تا ورق زد و با دستش به قسمتی از آن اشاره کرد و گفت: لطفا این قسمت را بخوانید!
محسن هیچی نگفت، خیلی خوب بلد نبود قرآن را بخواند، مردد بود چه کند که مهندس انگار فهمیده باشد مشکل کجاست، گفت: لطفا ترجمه این آیات را بلند بخوانید!
محسن نفس راحتی کشید و شروع به خواندن کرد:
“آن بشارت خداوند به بندگانی است که ایمان آورده و نیکوکار شدند: بگو به خاطر رسالت اجرى از شما نمىخواهم مگر دوستى نزدیکانم. هر کس فرمانبردارى مینماید برایش در این فرمانبردارى اضافه پاداش میدهیم. مىگویند بر خدا دروغ بسته اگر خداوند بخواهد وحى را از تو قطع مىکند که درباره فضیلت خانواده خود و مودت آنها سخن نگوئى”
مهندس گفت: ممکن است بگویید چه کسی الان روی زمین از همه انسانها به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نزدیکتر است؟ چه از لحاظ خون و نسبت فامیلی چه از لحاظ علم و قدرت چه از لحاظ کمالات اخلاقی و …
محسن یکبار دیگر هم به ترجمه نگاه کرد، قرآن به صراحت و مستقیم دستور به محبت نزدیکان پیامبر داده بود.
مهندس گفت: الان کسی که می توان با هزار قسم حضرت عباس گفت او فرزند پیامبر است، و با ده واسطه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می رسد حضرت امام زمان علیه السلام است. هیچ فرد دیگری در روی زمین چنین نسبت روشن و نزدیکی به پیامبر ندارد.
علاوه بر آن و مهمتر از آن، کسی که ادعا دارد در خصوصیات اخلاقی هم پایه پیامبر است، یعنی در صبر، در ادب، در خوش اخلاقی، در بخشندگی و در تمام صفات نیکو نزدیکترین به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است، وجود نازنین حضرت صاحب الزمان علیه السلام است.
همچنین در علم الهی، آگاهی به مفاهیم و تاویل قرآن، کسی که علمش از همه به علم پیامبر نزدیک است امام ماست!
محسن گفت درست است، هیچ کسی در هیچ یک از این خصوصیتها از ایشان به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نزدیکتر نیست! ممنونم که من را متذکر نمودید، واقعا فکر نمیکردم به این محکمی در قرآن به محبت این خانواده و امام زمان امر شده باشد.
مهندس لبخندی زد و گفت: بله ولی متاسفانه امت پیامبر اجر رسالت ایشان را ادا نکردند، بگذریم از دشمنانی که هر چه توانستند به نزدیکان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم جفا کردند، ما شیعیان هم متاسفانه خیلی وقتها یادمان میرود که موظف به محبت به این دودمان هستیم! دوستی با امام زمان علیه السلام اجر رسالت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است!
محسن دفترچه ای را که با خود آورده بود باز کرد، و در اولین صفحه آن نوشت،
محبت به امام زمان علیه السلام = اجر رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
محسن دفترش را بست و گفت : آقای مهندس ، اما دوست داشتن که دست من نیست! آدم از یکی خوشش می آید و از یکی بدش می آید!
مهندس لبخندی زد و پاسخ داد: ما می توانیم کاری کنیم که فردی را دوست داشته باشیم یا دوست نداشته باشیم!
مطالعه کنید: هشت راه برای افزایش محبت به امام زمان علیه السلام: چگونه دوستدار حضرتش باشیم ؟
محبت امام زمان : آغاز رابطه با امام زمان علیه السلام با سلام کردن
محسن با تعجب گفت: واقعا! خوب حالا من چکار کنم که محبت امام زمان علیه السلام در دلم جا بگیرد؟
- فرض کنید شما می خواهید با من دوست شوید، چه کار میکنید؟ همین امروز که ما برای اولین بار همدیگر را دیدیم در قدم اول چه کردیم؟
محسن فکری کرد و با تردید گفت: سلام گفتیم. فکر کنم اولین قدم هر ارتباطی سلام کردن است!
- خوب شما هم به امام زمان علیه السلام سلام بکن! مگر نمیخواهی با ایشان دوست باشی!
- من که ایشان را نمی بینم! چطور سلام کنم؟
- اگر ما امام زمان علیه السلام را نمی بینیم، ولی ایشان به علم و قدرت الهی بر احوال ما آگاهی دارد، برای سلام دادن به ایشان خیلی ساده، رو به قبله بکن، مودب به ایست و به امامت سلام کن! مطمئن باش که امام سلام تو را میشنود و پاسخت را می دهد. [أ]
محسن تاملی کرد، یاد پدرش افتاد که هر وقت نمازش تمام می شد، می ایستاد و به امام حسین، امام رضا و امام زمان% سلام می داد. بعد هم گفت: اگر به این راحتی باشد که من هر روز این کار را میکنم. سعی میکنم هر صبح که بیدار میشوم به امامم سلام کنم.
- خیلی خوب است، قدم اول ایجاد ارتباط و انس با امام زمان علیه السلام همین سلام کردن است. سلام کردن خواستن دوران سلامت از خداست. ما با هر سلاممان از خداوند میخواهیم زمان غلبه نور بر تاریکیها در تمام جهان را برساند.[۳]
سلام صبحگاهی به امام زمان
- چه جالب تا حالا به سلام از این دیدگاه نگاه نکرده بودم. ممکن است قدمهای بعدی ایجاد محبت امام زمان علیه السلام را هم بفرمایید؟
چگونه با امام زمان صحبت کنیم؟
مهندس لبخندی زد و گفت: انگار خیلی عجله داری؟ اجازه بده یک سوال از شما بپرسم: تا حالا شده با کسی که برایت خیلی مهم است به طور خصوصی صحبت کرده باشی؟
محسن با لبخند گفت: بله، خیلی مواقع این اتفاق برایم افتاده است، یکی از شیرینترین و اولین آنها در دبستان برایم اتفاق افتاد. در دوران دبستان کلاس چهارم که بودم مدیری داشتیم که خیلی با جذبه و اقتدار بود، در آن سن و سال برایم مظهری از قدرت بود، بماند که در مدرسه هم همهی معلمین و کادر از او حساب میبردند و او را قبول داشتند، یک روز به مناسبتی ایشان من را خواستند و من دقایقی با آقای مدیر در حیاط مدرسه قدم زدم، و آقای مدیر خیلی صمیمی با من صحبت کرد، آنقدر برایم جالب و لذتبخش بود که بعد از این همه سال هنوز در خاطرم مانده است!
مهندس گفت: واقعیت همین است، حالا اگر شما نه با مدیر مدرسه بلکه با مدیر کل آموزش و پرورش هم صحبت میشدی، یا بالاتر با وزیر هم کلام میگشتی و یا با خود رئیس جمهور!
محسن با خنده گفت: همین الان هم اگر رئیس جمهور من را بخواهد و با من خودمانی و صمیمی هم کلام شود برایم خیلی مهم است! شاید از شوق شب تا صبح خوابم نبرد!
مهندس هم خندید و گفت: خبر خوبی برایت دارم، شما میتوانید با بالاترین ، مقتدرترین، تواناترین، دانشمندترین و مهمترین انسان روی زمین همصحبت شوید، خصوصی صحبت کنید، همکلام شوید و با او خودمانی و صمیمی صحبت کنید.
یکی از محبتهای بزرگ خداوند متعال به ما انسانها این است که میتوانیم بدون واسطه با چنین انسان بزرگی صحبت کنیم، و او را آنقدر با محبت و توانمند قرار داده است که بتواند صحبتهای تک تک ما را بشنود و پاسخ گوید. امام زمان علیه السلام که خداوند فرماندهی تمام قوای هستی را به عهده او قرار داده است، آنقدر مهربان است که ما میتوانیم با او درد و دل کنیم!
یکی از راههای بسیار مهم و موثر در تقویت محبت امام زمان علیه السلام در قلبمان، صحبت کردن با ایشان است! خیلی ساده وضو بگیر و رو به قبله بنشین و با امامت صحبت کن! این را بدان که امام زمان سخنانت را میشنود و پاسخت را میدهد.[۴]
محسن به یاد قراری افتاد که چند ماه قبل از فوت پدرش با خودش گذاشته بود: از وقتی پدر خانه نشین شد، با خودش عهد کرد هر روز به دیدن پدرش بیاید و چند دقیقه با پدر صحبت کند! میآمد کنار بستر پدر مینشست دست پدرش را میگرفت و از اتفاقات آن روز میگفت، چی خریدهام چی فروختهام، فلان چیز ارزان شده، فلان چیز گران شده ، آن مشتری پول برایم فرستاده و … پیر مرد که از بچگی کار کرده بود و به خانهنشینی عادت نداشت، با همین چند دقیقه روحیهاش عوض میشد…
محسن یک دفعه به خودش آمد دید چشمش خیس شده و بغض گلویش را گرفته، خودش را کنترل کرد، از روی میز دستمال کاغذی را برداشت، چشمش را پاک کرد و گفت: آقای مهدوی میگفت امام زمان پدر شیعیان است، راستش این اواخر با خودم قرار گذاشته بودم هر روز به پدرم سر بزنم و چند دقیقهای با او سخن بگویم، حالا شما میگویید با امام زمان علیه السلام هر روز صحبت کنم،
مهندس که متوجه احساسات محسن شده بود، برای پدر محسن طلب رحمت کرد و گفت همینطور است، امام زمان علیه السلام پدر مهربان ماست، حیف که ما قدرش را نمیدانیم و ایشان را به پدری قبول نمیکنیم! شما از امروز به سوی ایشان رو بیاور، قطعا محبتها و پدری ایشان را می بینی! فکر میکنم برای امروز کافی باشد، لطفا تا هفته بعد این دو کار را انجام بده.
هر روز به امام زمان سلام بده!
و هر روز چند دقیقه با امامت صحبت کن!
بگو که میخواهی ایشان را دوست داشته باشی، اگر ما امام زمان را نمیبینیم اما امام از ما بیخبر نیست! اعمال ما به اطلاع ایشان میرسد و عرض سلام و ارادت ما به محضر مقدسشان ابلاغ میشود.[۵]
محسن در دفترش نوشت:
…
محسن بعد از قطعی نمودن زمان جلسه بعد با مهندس خداحافظی کرد و از دفتر مهندس بیرون آمد.
درون ماشین که نشست یاد آموزشی افتاد که در یکی از دوره های بهبود فردی به او داده بودند، اگر می خواهی کاری را انجام دهی:
- بلافاصله آن را زخمی کن!
- برایش زمان کاملا معین و مکان کاملا معین تعیین کن!
- مکانیزمی برای کنترل انجام شدنش داشته باش!
قبل از هر کاری موبایلش را درآورد و دو وظیفه در تقویمش نوشت، تصمیم گرفت هر روز بلافاصله بعد از بلند شدن از خواب به امامش سلام کند، و هر شب بعد از خواندن نماز عشا پنج دقیقه بیشتر بر سجاده بنشیند و با امامش درد دل کند و هر شب قبل از خواب این وظایفش را کنترل کند و تیک بزند.
محسن همان وقت توی موبایلش این دو وظیفه را برای هر روز هفته اش تنظیم کرد، اینطوری هر روز باید تیک میزد که آیا توانسته به این وظایف عمل کند یا نه!
در راه منزل به حرفهای مهندس فکر می کرد، به لذتی که داشتن پدری مانند امام زمان برای ما ایجاد میکند. پدری دلسوز، مهربان، عالم، و قدرتمند. کسی که میتواند پناهگاه خوبی برای فرزندانش باشد… چیزی که محسن در شرایط کنونی خیلی به آن نیاز داشت!
***
در روز اول بعد از نماز عشا کمی درنگ کرد، باید با امام زمانش خودمانی و ساده و با زبان فارسی صحبت می کرد. تا بحال این کار را نکرده بود، سخت بود، ولی می دانست که اگر امروز این کار را نکند، روزهای دیگر هم این کار را انجام نمیدهد.
یاد مشهد افتاد، بارها به زیارت امام رضا علیه السلام رفته بود، اذن دخول را از روی تابلویی که در کنار در حرم بود خوانده بود، معنایش را هم خوانده بود: می دانم که پیامبرت و جانشینانش زنده در نزد تو هستند، روزی می خوردند، الان مکان من را می بینند، سخنم را می شنوند و تو من را از شنیدن سخن آنان پوشانده ای و درب فهم لذت سخن گفتن با آنان را بر من گشوده ای[۶] ولی هیچ وقت ننشسته بود با امام رضا علیه السلام صحبت کند، همیشه می رفت خودش را به ضریح می رساند، اگر حال داشت زیارتنامه را می خواند و بیرون می آمد.
فرزندمان را سعادتمند کنیم! زیارت رفتن یک روش تربیت شیعی
حالا می خواست با امام زمانش صحبت کند: چی بگویم؟ از کجا شروع کنم، یاد صحبتهایی افتاد که با پدرش می کرد، اینجا هم شروع کرد به صحبت: از مشکلات کاریش گفت، از اتفاقهایی گفت که امروز برایش افتاده است و….
امام زمان پناهگاه مطمئن
اهل بیت پیامبر علیهم السلام پناهگاه مطمئن مومنین هستند.[۷]
امام باقر علیه السلام
در این هفته زندگی محسن تفاوت چشم گیری کرده بود، هر شب پنج دقیقه از مشکلاتش، خواسته هایش و دلمشغولی هایش با امام زمان صحبت میکرد، وقتی حس می کرد دارد بدون واسطه با فرمانده کل قوای هستی صحبت می کند آرامش خاصی میگرفت، در دلش چندین بار برای مهدوی دعا کرده بود که این راه را در پیش پای محسن قرار داده بود!
روز چهارشنبه (دو روز بعد از جلسه ای که با مهندس صباغ داشت) مدیرعامل یکی از کارخانه های ایرانی تولید الیاف تماس گرفته بودند تا او با توجه به شناختی که از بازار دارد، مسئولیت فروش کل کارخانه را به عهده بگیرید. محسن موافقت اولیه را داده بود و قرار شده بود برای بستن قرار داد هفته بعد اقدام کنند. این موضوع در روحیه ی محسن خیلی اثرگذاشته بود.
دوشنبه بعد محسن راس ساعت ۵ عصر به دفتر مهندس رفت، و با استقبال مهندس وارد دفتر ایشان شد.
مهندس چایی ریخت و از محسن پرسید که چقدر توانسته دو وظیفه ای که هفته قبل در موردش صحبت کرده اند عمل نماید؟
محسن گفت: به خاطر یادآوریهای موبایلم به جز یک روز بقیه روزها توانستم این دو کار لذت بخش و ارزشمند را انجام دهم.
- آفرین، یکی از مهمترین مشکلات در این مسیر، فراموشی است، چه خوب است که توانستی بااین ابزارهای جدید از فراموشی جلوگیری کنی!
- راستش انجام این دو کار برایم خیلی لذت بخش و جالب بود! صحبت کردن با کسی که خداوند او را فرمانده تمام قوای جهان نموده است، درد و دل کردن با چنین بزرگی، و کمک خواستن از او برایم لذتبخش است. از شما ممنون هستم که این در را به رویم گشودید و راهنماییام کردید تا بتوانم با ایشان سخن بگویم.
- ما همه ممنون خداوندیم که چنین امامانی را برایمان قرار داده است، امامانی که پناهگاه شیعیان هستند و ما میتوانیم هر روز و هر ساعت به آنان مراجعه کنیم، با آنان صحبت کنیم و به ایشان سلام کنیم! اگر خاطرت باشد هفته قبل گفتیم ما موظف به محبت به امام زمان علیه السلام هستیم.
- درست است، آیه سوره شوری را شما به من نشان دادید.
ایجاد رابطه یا نشانه محبت
- خوب امروز میخواهیم در مورد نشانههای این محبت صحبت کنیم. به نظر شما سلام کردن موجب ایجاد رابطه ما با یک نفر است یا اگر ما با کسی رابطه داشته باشیم به او سلام می کنیم.
محسن گفت فکر میکنم هر دو، ما به کسی سلام میکنیم که دوستش داریم و همین سلام کردن هم رابطه ما را قویتر میکند.
مهندس گفت کارهایی که میگوییم این اثر را دارد، یک چرخه تقویت کننده است.
درخواست از امام زمان علیه السلام : نشانه محبت
سپس ادامه داد: چند سال قبل با عده از نوجوانان کلاس داشتم، یک روز از آنها پرسیدم اگر در مدرسه باشید و مدرسه تان هم دو سه ایستگاه با منزلتان فاصله داشته باشد، و پول برای رفتن منزل نداشته باشید، چه کار میکنید؟ پیاده به منزل میروید یا از راننده پول قرض میگیرید و بعدا به او میپردازید؟
اغلب نوجوانها گفتند پیاده به منزل میرویم،
از آنها پرسیدم: مخارج زندگی شما را چه کسی تامین میکند؟ گفتند خوب معلوم است پدرمان!
گفتم چطور هر روز میتوانید از پدرتان پول بگیرید و آن هم نه اینکه قرض کنید، بلاعوض پول میگیرید! ولی حاضر نیستید از راننده تاکسی یا یک مغازه دار مبلغ مختصری قرض بگیرید!
گفتند خوب پدرمان فرق می کند!
گفتم پس بدانید که درخواست نیاز کردن پیش یک فرد، نشان از علاقه و اعتماد ما به اوست.
این یک واقعیت است که ما نیازمان را به کسی می گوییم که قبولش داریم، به او علاقه داریم و …
محسن که داشت با دقت حرفهای مهندس را گوش می داد، گفت یعنی اظهار نیاز نشان دهنده علاقه ما به طرف مقابل است!
مهندس گفت دقیقا و برای همین هم هست که خداوند به دعا کردن دستور داده است و به دعا کردن خیلی اهمیت داده است، و دعا نکردن را خود بزرگ بینی دانسته است[۸]. لذا ما باید تمام نیازهای زندگیمان را از خداوند بخواهیم.
محسن گفت تا حالا اینطور ی به این قضیه نگاه نکردم، فکر میکردم درخواست نیاز ما از خداوند برای حل آن نیاز است نه ایسنکه بیانگر محبت ما به خداوند باشد!
همانجا دفترش را باز نمود و نوشت:
ما خواسته هایمان را از کسی میخواهیم که او را قبول داریم.
مهندس گفت البته خداوند به ما دستور داده است تا خواستههایمان را با وساطت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و جانشینان ایشان انجام دهیم و قول داده است که در این صورت درخواستهایمان سریعتر برآورده سازد.[۹]
محسن گفت چه جالب! بردن نیازهایمان به درخانه امام زمان هم موجب اظهار محبت ما به ایشان است و هم باعث برآورده شدن سریعتر نیازهایمان میشود! البته من در هفته قبل، در آن چند دقیقه ای که با امام زمان صحبت می کردم از نیازهایم می گفتم.
- خیلی خوب است، در حقیقت گفتن مشکلات و خواستن و راز و نیاز با آن امام بیان این است که ما شما را قبول داریم! به برتری شما و مقامی که خداوند متعال به شما عطا فرموده است باور داریم و شما را به عنوان بزرگ و صاحب اختیار و ولی نعمتمان میشناسیم. همین عرض خواسته ها باعث میشود که محبت ما به امام زمانمان بیشتر و بیشتر شود، خصوصا زمانی که ما نیازمان را به امام زمان علیه السلام عرضه میکنیم و ایشان با بزرگواری و کرامت گره از مشکلاتمان میگشاید. بیا از امروز تصمیم بگیریم در هر مساله کوچک و بزرگ درخواستمان را به ساحت مولایمان عرضه کنیم.
محسن لبخندی زد و گفت حتما این کار را خواهم نمود.
همانوقت هم دفترش را باز کرد و نوشت:
ریز و درشت خواسته ها و مشکلاتم را با امام زمان علیه السلام در میان می گذارم.
چون ابراز نیاز ما به امام زمان علیه السلام نشانگر محبت ما به ایشان است!
امام زمان علیه السلام بهترین کمککار در انجام کارهای خوب
مهندس ادامه داد: یکی از ویژگیهای امام زمان علیه السلام هدایتگری ایشان است، امام زمان پناه تمام انسانها در مقابل نیروهای گمراه کننده و اغواگر است. وقتی ما میخواهیم کار درستی را انجام دهیم و مطمئنیم که کار ما درست است، شیطان تمام تلاشش را میکند تا ما را از انجام آن کار بازدارد و یا زمانی که میدانیم کاری اشتباه است، ولی قدرت ترکش را نداریم مثلا میدانیم نباید به مشتری دروغ بگوییم ولی شیطان وسوسه میکند که اگر حقیقت را به مشتری بگویی، این معامله سر نمیگیرد و حالا هم که بازار کساد است، این معامله پرسود را از دست میدهی!
شیطان توجیه هم بلد است، میگوید دروغ مصلحت آمیز بگو! الان توی بازار همه دروغ میگویند و … اصلا اگر دروغ نگویی فروشت صفر است! و خلاصه با صد دلیل و برهان تو را برای گفتن دروغ تشویق میکند، خوب در این مواقع چه میکنی؟
- معمولا اینجور وقت ها آدم کم میآورد!
- اگر در این مواقع به امام زمان علیه السلام متوسل شویم، بگوییم یا صاحب الزمان ما رعیت و شیعه تو هستیم، و شما را خداوند برای هدایت ما قرار داده است، کمکم کن تا بتوانم کار درست را انجام دهم، یاری آن بزرگ را میبینیم! کار امام زمان دستگیری از انسانها و کمک به آنان در انجام کارهای درست است.[۱۰]
- یعنی هر کس به امام زمان پناه برد دیگر اشتباه نمیکند؟
- انسانها آزادند، میتوانند کار درست یا نادرست را انجام دهند، ولی صحبت در مورد زمانهایی است که ما می دانیم کاری درست نیست، دوست هم داریم ترکش کنیم ولی زورمان نمیرسد! این مواقع با کمک گرفتن از امام زمان ما شرایط بهتری پیدا میکنیم و انجام کار درست راحتتر میشود. شما هم در این مواقع به امام زمان علیه الاسلان مراجعه کن و دستگیری امام را ببین ! اگر متوجه محبت امام زمان به خودت شدی آن وقت هم اعتقادت به امام زمان بیشتر میشود و هم محبتت!
- من تا به حال از این زاویه به امام زمان اعتقاد نداشتم، فکر میکردم باید براساس آنچه در کتابها و روایتها آمده به امام زمان اعتقاد داشت، نه اینکه خودم لطف و عنایت ایشان را مستقیم حس کنم! خیلی ممنون که من را اینطوری با ایشان آشنا نمودید!
- پس تا هفته آینده سعی کن از ایشان کمک بگیری و نتیجه را هم اگر خواستی هفته بعد با هم مرور می کنیم!
بیشتر بخوانید: راهنمای من تویی!
محسن تشکر کرد و بعد از خداحافظی از دفتر مهندس بیرون آمد، آشنایی با مهندس دریچه های جدیدی روبروی او گشوده بود! یاد اولین دیدارش افتاد، اصلا فکر نمیکرد مهندس اینچنین او را با امام زمان علیه السلام آشنا کند!
مطالعه کنید: به پناهگاه برویم!
محسن در دفترش نوشت:
اگر کاری را بد میدانستی و نمیخواستی انجامش بدهی
ولی زورت نمیرسید
به امام زمانت پناه ببر!
غمگین فراق امام زمان علیه السلام هستیم؟
چه بسیار مومنی که در نبود آب گوارا ناراحت و متاسف است.
امام رضا علیه السلام[۱۱]
در این هفته محسن خیلی روی حرفهای مهندس فکر کرد، چطور باید محبت امام زمان را در دلش زیادتر کند؟
دلش میخواست زودتر دوشنبه برسد و بازهم مهندس با حرفهایش قلبش را به امام زمان نزدیکتر کند، روز یک شنبه قرار ملاقات با مدیرعامل شرکت الیاف داشت، و به توافقات خوبی هم رسیده بودند، قرار شده بود محسن باید برای جلسه بعد تخمینی از فروش سالیانه اش داشته باشد و بر اساس آن قرارداد نمایندگی تنظیم شود.
ناراحت گم شده ها هستیم
روز دوشنبه دوست داشت یک جوری ابراز قدردانی به مهندس کند سر راه به یک گل فروشی رفت و یک گلدان شمعدانی برای مهندس گرفت، وقتی به دفتر مهندس رفت بعد از سلام و تشکر از آموخته های ارزشمند مهندس، گلدان را به ایشان تقدیم نمود. مهندس هم تشکر نمود، مهندس صحبت را با این سوال آغاز نمود: تا حالا شده چیز ارزشمندی را گم کنی؟
محسن به فکر افتاد، و بعد از چند ثانیه گفت: خوب تا حالا چیزهای زیادی را گم کردم ولی یکی از ارزشمندترین مواردی که گم کرده بودم ۲۲ فقره چک بود.
– ممکن است داستانش را با جزئیات بیشتر تعریف کنی؟
محسن که اصلا توقع نداشت مهندس با این سوال غیر مربوط صحبتش را آغاز کند، لبخندی زد و گفت: خوب! سال ۸۷ بود و من در فروشگاه منسوجات خانگی کار میکردم، و به دلیل حسن ظن مالک آن کسب و کار، اداره ان فروشگاه و همینطور اسناد دریافتنی و چکهای مشتریان پیش من بود. با یکی از تولیدکنندگان کالای خواب قرار گذاشته بودم که جهت تسویه حساب بیاید، حدود هشت ملیون تومان به او بدهکار بودیم (آن وقت دلار کمتر از هزار تومان بود!) و من ۲۲ فقره چک برای او آماده نموده بودم. صبح هم دوباره چکها را مرتب کردم و با حساب ایشان مطابقت دادم و در جیب خودم گذاشتم. بعد از ظهر دیدم چکها نیستند! دوباره بررسی نمودم، تمام جیبهایم را گشتم، حتی صندوق را هم نگاه کردم، چکها نبودند! مطمئن بودم که صبح چکها دستم بود، بعد از دیدن و دوباره گشتن و بررسی مجدد میز کارم، جیب های لباسم، گاو صندوق فروشگاه و پیدا نکردن چکها، تنها احتمال این بود که وقتی داخل فروشگاه رفته بودم چکها از جیبم افتاده باشد.
فروشگاه ما حدود ۳۰۰ متر مربع وسعت داشت و پر از جنس، آن روز یکی از فروشندگان ما غیبت کرده بود و برای همین من مرتب درون فروشگاه حرکت کرده بودم، شروع کردم به گشتن فروشگاه. همه فروشگاه را هم دیدم ولی چکها نبودند. وقتی آن تولیدکننده آمد از خودمان چک دادم ولی ذهنم مرتب مشغول بود! وقتی داشتم میرفتم منزل، در راه خدا خدا میکردم که چکها پیدا شود، شب هم خواب نداشتم. فردا صبح هم باز به جستجو ادامه دادم ولی فایده نداشت… مجبور شدم به صاحب فروشگاه اطلاع دهم، تصمیم گرفتیم یکی دو روز صبر کنیم و اگر چکها پیدا نشد باید به ۲۲ بانک اطلاع میدادم و برای هر چک از دادگاه نامه میبردم که این چک مفقودی است و اگر کسی آورد پاس نکنید، بعد هم صاحب چک را پیدا میکردم و با خواهش و تمنا پول چک را می گرفتم. ولی اینکار هم سخت بود و هم خیلی زمانبر، و تازه ممکن بود صاحب چک همکاری نکند و پول را ندهد!
- ممکن است در مورد دغدغه ات و حال درونیت بیشتر برایم بگویی؟
- از وقتی فهمیدم چکها نیست، حالم دگرگون بود، از فکر چکها بیرون نمی آمدم، تا جایی که میتوانستم فکر کردم تا چه زمانی چکها پیشم بود، آخرین دفعه کی دیدمشان و کجا گذاشتمشان، کل فروشگاه را گشتم، وقتی از تلاش برای پیدا کردنشان ناامید شدم، به خدا پناه بردم، توی راه رفتن از محل کارم به منزل مرتب خدا خدا میکردم که چکها پیدا شود، شب خواب به چشمم نمی آمد، توی رختخواب مدام با خدا حرف میزدم، صبح هم به محض بیدار شدن به فکر چکها بودم تا رسیدم مغازه. این وضعیت تا پیدا شدن چکها ادامه داشت!
خلاصه سه روز خدا خدا میکردم و دعا و نذر و نیاز! روز سوم که نا امیدانه داشتم فروشگاه را بررسی می کردم، ناگهان در بین اجناس فروشگاه چکها را پیدا کردم! ظاهرا چکها از جیبم افتاده بودند و زیر اجناس مخفی شده بودند! ولی این اتفاق من را متوجه کرد که چقدر برای چیزی که برایم مهم است دغدغه دارم!
- چه جالب، یعنی شما وقتی که چکهایتان گم شد فکر و ذکرتان شده بود چکها
محسن لبخندی زد و گفت خوب برایم خیلی ارزشمند بود و گم شدن چکها عواقب بدی برایم داشت! هم موقعیت و اعتبار من را در محل کار خراب میکرد و هم باید کلی دوندگی میکردم تا جلوی چکها را ببندم و کلی وقت میگذاشتم تا شاید بتوانم قسمتی از آن مبلغ را برگردانم!
- این رفتار شما، طبیعی است، وقتی ما چیز ارزشمندی را از دست بدهیم فکرمان مشغول آن میشود
- دقیقا، ولی ممکن است بفرمایید این مطلب چه ارتباطی با صحبت هفته قبل دارد؟
- بله، شما چکهایتان را که برایتان ارزشمند بود گم کرده بودید، به دلیل اینکه فقدانشان برایتان مشکل ایجاد میکرد، ذهنتان مشغول شده بود، آیا در فقدان امام زمان هم اینگونه هستیم؟ آیا ناراحتیم که امامان را نمی بینیم، آیا به اثرات غیبت امام زمان توجه داریم؟ آیا آنقدر که از گم کردن ۲۰ تا چک ناراحتیم از گم کردن امام زمانمان ناراحت هستیم؟
محسن بهتش زده بود، هیچ شبی به خاطر غیبت امام زمان بی خوابی نکشیده بود، هیچ وقت آنطور که برای گم شدن چکها خدا خدا می کرد، برای آمدن امامش خدا خدا نکرده بود. با خجالت گفت: درست میگویید، نبودن امام زمان برای من عادی است! یعنی اصلا فکر نمیکردم که باید برای غیبت امام زمان ناراحت باشم! اگر میشود در این مورد بیشتر توضیح دهید.
مهندس گفت: آیا امام زمان برای ما ارزشمند هستند؟ اگر ما کسی را دوست داشته باشیم، از ندیدنش ناراحتیم، دوست داریم زودتر به دیدارش برسیم.
- درست است، دوست دائم به یاد دوستش هست، دوست دارد زودتر به دیدارش برسد و…
مهندس چند لحظه تامل نمود و گفت: خوب اگر ما از نبود امام زمانمان ناراحت نیستیم، باید در محبتمان به ایشان شک کنیم! باید سعی کنیم تا به هر روش علاقه و محبتمان به آن بزرگوار را افزایش دهیم!
محسن دفترش را باز کرد و در آن نوشت:
باید از غیبت امام زمانم ناراحت باشم، مثل آن وقتی که چیز با ارزشی را گم نموده ایم
مهندس ادامه داد: علاوه بر اینکه ما ایشان را دوست داریم و غیبتشان برای دوستدارانشان ناراحت کننده است، از طرفی بسیاری از مشکلاتی که ما امروزه میبینیم به دلیل غیبت امام زمان علیه السلام است، و این دلیل دیگری برای ناراحتی ما در این شرایط است. مثلا همین فهم های مختلف از دین، به دلیل نبودن صاحب دین بوجود میآید، اینکه عده ای به نام اسلام با عده دیگری از مسلمان می جنگند و یا مشکلات اخلاقی گستردهای که در کشورهای مسلمان و غیر مسلمان میبینیم نشان از غیبت آن امام دارد. یادتان هست که آقای مهدوی به شما گفته بود که امام مانند پدر مهربان میماند، حالا اگر پدر بالاسر فرزندانش نباشد، وضع اخلاقی و تربیتی آنها چگونه میباشد؟ وضعیت اقتصادی آنها به هم می خورد، و از هر جنبه ای که نگاه کنید، شرایط آنان دچار مشکل میگردد. این وضعیت امروز جهان است!
- نوع نگرش انسانها به زندگی، پول پرستی، دعواها و نزاعهای بی انتها برای به دست آوردن امکانات بیشتر!
- نبود معنویت یا بدتر از آن فرقه هایی که به نام دین و معنویت انسانها را بجای رشد و رستگاری به سوی آدمکشی و صد تا انحراف دیگر میکشانند.
- رفتارهای ظالمانه کشورهای قدرتمند نسبت به دیگر کشورها، ظلم و ستم دولتها نسبت به مردم جامعه خودشان، رفتار ناصحیح ثروتمندان جامعه نسبت به زیردستان و از آن طرف دزدیهای فقراء
- گم شدن هدف و مفهوم زندگی برای اکثر انسانها
- وضعیت نابسامان سلامتی انسانها و گم شدن وجدان انسانها در صنایع دارویی و پزشکی و…
اگر بخواهیم این فهرست را ادامه دهیم جلسات مختلف باید در موردش صحبت کنیم.
محسن گفت: واقعا وضع امروز ما در سطح های مختلف، وضعیت یک خانواده بی پدر هست، از سطح روابط بین الملل تا وضعیت اخلاقی فرزندانمان.
- حالا نباید ناراحت باشیم و غصه بخوریم که آن بزرگی که با حضورش همه این مشکلات رفع میشود، و جهان به سمت و سویی می رود که عقل و فطرت انسانها آن را تایید میکند، در پس پرده غیبت است!
محسن تاملی کرد و گفت: البته تمام این سخنان شما صحیح است، واقعا وقتی به روند جهان نگاه میکنیم، میبینیم جهانمان خالی از اخلاق و وجدان شده است.
سپس در دفترش نوشت:
وضعیت جهان مانند یک خانواده ای است که پدر بالای سرش نیست.
پدر جهان امام زمان علیه السلام است
باید از غیبتشان ناراحت باشیم
چرا قرآن به تنهایی مشکل را حل نمی کند
سپس دفترش را بست و پرسید: آقای مهندس، چرا مسلمانان نسبت به دیگر انسانها، وضع بهتری ندارند، یعنی آموزشهای پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهم السلام برای آنان اثر مثبتی نداشته است؟ شاید اگر آمار بگیریم بی عدالتی در عموم کشورهای مسلمان بیش از میانگین جهان باشد!
مهندس گفت: هرچند من چنین آماری ندارم، ولی ما صحبت از آموزشها نمی کنیم، صحبت از آموزگاری میکنیم که خداوند متعال برای هدایت انسانها فرستاده است. بالاترین آموزشهای اسلام قرآن است. ولی مسلمانان از قرآن خیلی بهره نمی برند، چرا که به فرموده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم قرآن همراه عترت پیامبر هدایتگر است[۱۲]. اگر کسی بگوید قرآن به تنهایی برای من بس است، مخالف قرآن سخن گفته است. خود قرآن می گوید من نیاز به معلم دارم، من کتاب خود آموز نیستم، حالا اگر کسی بگوید من تنها به قرآن مراجعه میکنم، در حقیقت به دستور قرآن عمل ننموده است.[۱۳]
قرآن به صراحت دستور می دهد که تاویل آیات را باید از پیامبر و راسخون در علم یادگرفت[۱۴]، آیا ما در مراجعه به قرآن سراغ آن عالم اسرار قرآن رفته ایم؟
- واقعا باید بگویم من اینچنین نبوده ام، حالا از امروز چه طور باید باشم؟ چه کار باید بکنم؟
- باید قرآن را بخوانیم و قبل از خواندن قرآن به آن بزرگی که او معلم قرآن است و علم کتاب نزد اوست[۱۵] متوسل شویم و از او کمک بخواهیم تا قرآن و معانی آن را بهتر بفهمیم.
امام زمان علیه السلام هدایتگر ما
- یعنی الان هم ما میتوانیم به امام زمان علیه السلام مراجعه کنیم و از ایشان در فهم بهتر قرآن کمک بخواهیم؟
مهندس بلند شد و قرآن را از روی میزش آورد، چند صفحه را ورق زد و قسمتی را به محسن نشان داد و درخواست نمود تا بخواند:
“همانا تو تنها بیم دهنده هستی و برای هر قومی هدایتگری هست”[۱۶]
هدایتگر زمان ما حضرت صاحب الزمان علیه السلام است! و ما موظفیم که از ایشان هدایت بخواهیم، مخصوصا در فهم آیات قرآن!
امام زمان علیه السلام هدایتگر ما به سوی خوبی ها می باشند!
باید از ایشان هدایت را بخواهیم!
مهندس گفت: در آن زمانهایی که با امام زمانت صحبت می کنی، یکی از مهمترین خواسته هایمان باید این باشد که هدایت آن بزرگ شامل حالمان شود، و علاوه بر خواسته های دنیاییمان برای بالا رفتن معرفتمان نیز دست به دامان ایشان باشیم.
به یاد امام زمان علیه السلام باشیم!
بدان که دلهاى مردم دیندار و بااخلاص مانند پرندگانى که میل به آشیانه دارند مشتاق تو خواهد بود.[۱۷]
امام حسن عسکری خطاب به حضرت مهدی علیهما السلام
- مهمترین وظیفه ما این است که یاد امام زمان را فراموش نکنیم! یادمان نرود که اماممان در غیبت است.[۱۸]
محسن سریع در دفترش نوشت:
مهمترین وظیفه ما این است که یاد امام زمان علیه السلام را فراموش نکنیم.
مهندس فنجان محسن را از آب جوش پر کرد و ظرف دمنوشها را تعارف نمود و گفت: همین سلام هر روزه شما و پنج دقیقه صحبتی که با امام انجام می دهید بهانه ای است برای زنده کردن یاد ایشان در قلبتان! اگر یاد امام زمان در قلب ما زنده شد، آن وقت هر کاری برای ایشان انجام می دهیم!
محسن با تعجب گفت: یعنی ما برای امام زمان می توانیم کاری انجام دهیم؟
مهندس گفت: البته، ما کارهای مختلفی می توانیم برای امام زمانمان انجام دهیم، که مبنای همه آن ها این محبت قلبی است.
- میشود واضحتر و کاربردیتر چند تا نمونه را بگویید؟
برای امام زمان دعا کنیم!
- شما اگر کسی را دوست داشته باشید چه کار می کنید؟ مثلا اگر برادر شما به سفری رفته باشد و از او خبری نداشته باشید؟
- دردرجه اول دعایش می کنم و از خداوند میخواهم سلامتش دارد!
- خوب همین کار را برای امام زمانت هم انجام بده!
محسن با خنده گفت: یعنی من برای امام زمان دعا کنم؟ امام زمان علیه السلام که به دعای من نیازی ندارد!
- اولا آیا مبنای همه کارهای ما نیاز است، مثلا شما که محبت نمودید و این گلدان زیبا را امروز برای من آوردید، آیا برای این بوده است که من به این گلدان نیاز دارم؟
محسن لبخندی زد و گفت: اختیار دارید آقای مهندس، قابل شما را ندارد، قطعا نه
- پس چرا برای من گلدان آوردید؟
- برای قدردانی از راهنمایی ارزشمندی که این چند جلسه به من نموده اید!
- همین طور لازم نیست امام زمان صلی الله علیه و آله و سلم به دعای ما نیاز داشته باشد، ما هستیم که نیاز داریم برای ابراز محبت خودمان به آن بزرگ، دعاگویشان باشیم! البته من از محبتتان خیلی ممنون هستم، اتفاقا من خیلی گل شمعدانی دوست دارم و باز هم از شما تشکر می کنم.
مهندس خم شد و قرآن را باز کرد، چند صفحه را ورق زد و با انگشت آیه ای را به محسن نشان داد. لطفا به این آیه توجه کن!
محسن شروع کرد به خواندن:
خداوند و فرشتگان او بر رسول خدا صلوات مىفرستند. اى مؤمنان! شما نیز بر او صلوات بفرستید و تسلیم او باشید.[۱۹]
- خوب آیا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیازی به صلوات ما دارد؟ ولی ادب حکم می کند که ما به پیامبر و خاندان مطهرشان صلوات بفرستیم!
محسن گفت اللهم صل علی محمد و آله محمد و عجل فرجهم
مهندس با محسن همراه شد و بعد از صلوات گفت: یک نکته جالب دیگر هم هست، درست است که خداوند امام زمان را قادر بر تمام قوای وجود نموده است، و امام به اجازه خداوند میتواند در تمام عالم تصرف کند، ولی امام زمان امانتدار خداوند است، امام برای خودش چیزی نمی خواهد، لذا وقتی ما برای ایشان دعا می کنیم، خداوند متعال به بهانه دعای ما مشکلات و موانع را از ایشان برطرف می نماید.
بیا از امروز در قنوت نمازهایمان برای امام زمان دعا کنیم، دعای اللهم کن لولیک را بخوانیم یا هر دعای دیگر را و بگوییم که خداوندا امام زمان ما را از هر مشکلی حفظ فرما! خواسته هایش را برآورده کن و مشکلاتش را حل نما!
دعای اللهم کن لولیک
محسن گفت: ممکن است کمی در مورد دعای اللهم کن لولیک صحبت کنید؟
مهندس گفت: این دعا در کتاب کافی آمده است، که در شب بیست و سوم ماه رمضان و تمام ماه رمضان و تمام ایام سال هر زمان که یاد حضرتش افتادیم بعد از ستایش و سپاس خداوند و صلوات آن را بخوانیم. [۲۰] این دعا مختصر است و بسیار هم در جامعه فراگیر شده است، پیشنهاد می کنم بعد از هر نماز یا در قنوت نمازتان این دعا را برای سلامتی امام زمان بخوانید. در مفاتیح الجنان هم که الان در اغلب خانه های ما هست این دعا در زیر اعمال شب بیست و سوم ماه رمضان آمده است.
محسن گفت: حتما این وظیفه را از امروز اجرا می کنم.
مهندس گفت: خداوند دوست دارد که ما پشت سر دیگر مومنین دعا کنیم. اینچنین دعایی خیلی سریع به اجابت می رسد و فرشتگان هم آمین گوی چنین دعاهایی هستند،[۲۱] حالا اگر ما برای برترین مومن، و امام مومنین حضرت صاحب الزمان علیه السلام دعا کنیم قطعا در درگاه الهی پذیرفته می شود و علاوه بر آن، برای خودمان هم اثرات و برکات فراوانی دارد.
مهندس نگاهی به ساعت انداخت و گفت فکر کنم برای امروز کافی باشد. انشاء الله در جلسات بعد باز هم در مورد راههای ابراز محبت به امام زمان صحبت می کنیم.
محسن بعد از تشکر و خداحافظی از دفتر مهندس بیرون آمد، درون ماشین که نشست، دید در همین چند جلسه چقدر رابطه اش با امام زمان صمیمی تر شده است، انگار امامش را بیشتر دوست می دارد …
دفترش را در آورد و تکالیف این هفته را مرور کرد:
۱- به یاد امام زمان علیه السلام بودن
۲- دعا کردن برای ایشان
۴
دعای اللهم اصلح عبدک
محسن در ابتدا گفت که در هر قنوت نماز دعای اللهم کن لولیک را می خواند،
مهندس گفت کار بسیار پسندیده ای را آغاز نموده اید، امام رضا علیه السلام از یکی از یارانشان پرسیدند در قنوت نماز جمعه چه می گویی؟ او گفت دعاهایی را می خوانم که بقیه مردم می خوانند، حضرت امام رضا فرمودند آنچه را دیگران می گویند نگو بلکه این دعا را بخوان و دعایی در مورد امام زمان به او تعلیم فرمودند. [۲۲]
- چه جالب، ممکن است بفرمایید امام رضا علیه السلام چه دعایی را تعلیم نموده اند؟
- دعای کوتاهی است، تقریبا به اندازه همان اللهم کن لولیک،
مهندس رفت و از کمدش یک برگه پرینت شده را آورد درون آن این دعا نوشته شده بود.
اللَّهُمَّ أَصْلِحْ عَبْدَکَ وَ خَلِیفَتَکَ بِمَا أَصْلَحْتَ بِهِ أَنْبِیَاءَکَ وَ رُسُلَکَ وَ حُفَّهُ بِمَلَائِکَتِکَ وَ أَیِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْ عِنْدِکَ وَ اسْلُکْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً یَحْفَظُونَهُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَ أَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أَمْناً یَعْبُدُکَ لَا یُشْرِکُ بِکَ شَیْئاً وَ لَا تَجْعَلْ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ عَلَى وَلِیِّکَ سُلْطَاناً وَ ائْذَنْ لَهُ فِی جِهَادِ عَدُوِّکَ وَ عَدُوِّهِ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.
مهندس گفت: اگر یادتان باشد هفته پیش سوالی از شما پرسیدم گفتم: اگر برادر شما به سفری رفته باشد و از او خبری نداشته باشید چه کاری برایش می کنید؟ و شما پاسخ دادید دعایش می کنم. ممکن است امروز کارهای دیگری را که برای ایشان انجام می دهید را بگویید؟
صدقه دادن برای سلامتی امام زمان علیه السلام
محسن به فکر رفت گفت برای سلامتیش صدقه کنار می گذارم.
- خوب است برای امام زمان هم صدقه کنار بگذاریم! اینکه هر روز صدقه دهیم، بهانه ایست برای به یاد آن بزرگ بودن! مبلغ صدقه مهم نیست، مهم این است که به نیت سلامتی آن شاهنشاه عالم وجود صدقه بدهیم، و از خداوند متعال سلامتی ایشان را بخواهیم.
- مگر خداوند سلامتی امام زمان علیه السلام را تضمین نکرده است؟
- امام زمان علیه السلام همانند اجداد مطهرشان هستند، یازده امام قبل هم بیمار می شدند، سالم میشدند ، امام زمان هم اینچنین است، البته خداوند وعده داده است که ایشان تا زمان ظهور و بعد از ظهور زنده باشند، ولی زنده بودن با سلامتی متفاوت است. ممکن است امام سرما بخورد، بیمار شود، یا غیر از بیماری مشکلات دیگری برایشان رخ دهد.
- چه جالب تا بحال به این فکر نکرده بودم. سعی میکنم این وظیفه را هم هر روز انجام دهم.
- سعی کن هر روز و لو مبلغ مختصری جهت سلامتی امام علیه السلام کنار بگذاری، مبلغش مهم نیست، مهم این است که به یاد آن بزرگ بوده ای و برای ایشان کاری انجام داده ای!
ناراحتی امام بخاطر شیعیان
- از طرفی امام زمان آنقدر به شیعیان علاقه دارند که وقتی به یک شیعه آسیبی وارد شود و مشکلی برای یک شیعه پیش می آید، امام علیه السلام هم به خاطر ناراحتی او اندوهگین می شود!
- چه جالب، یعنی امام ما نسبت به هر کدام از ما اینقدر شناخت و محبت دارد؟
- اجازه دهید با یک داستان شروع کنم، یکی از یاران امیرالمومنین علیه السلام تعریف میکند که در کوفه بود و در یک روز جمعه سخت تب داشت، میگوید با زحمت رفتم و غسل جمعه نمودم و خودم را به مسجد کوفه رساندم و در نماز جمعه به امامت مولای متقیان شرکت نمودم. بعد از نماز امام علیه السلام پیش من آمدند و فرمودند: هیچ مؤمن و مؤمنهاى نیست که مریض شود مگر اینکه ما هم بواسطهى مریضى او مریض میشویم غمگین و افسرده خاطر نمیشوند مگر اینکه ما هم بواسطهى آنان اندوهناک میشویم و هر گاه دعا مىکنند ما آمین میگوئیم براى دعاى او، خاموش نمیشود مگر اینکه ما براى او دعا مىکنیم عرض کردم یا على این کار شما براى کسانى هست که درین شهر با تو هستند آنان که در گوشه و کنارند چطور مىشود فرمود: اى رمیله هیچ زن و مرد مومنی در مشرق و مغرب زمین نیست مگر اینکه او با ماست و ما با او هستیم.[۲۳]
- اصلا فکر نمی کردم الان امام زمان علیه السلام از مریضی و سلامت تک تک ما خبر دارد. و از آن بالاتر آنقدر به ما محبت دارد که به خاطر ناراحتی ما ناراحت می شود!
- امام زمان علیه السلام در نامه خودشان به شیخ مفید فرموده اند که ما از احوال شما آگاهیم و چیزی از اخبارتان بر ما پوشیده نیست، ما رعایت حال شما را فراموش نمی کنیم و یاد شما را از یاد نمی بریم، اگر اینچنین بود مشکلات بر شما نازل می شد و دشمنان شما را از بین می بردند.[۲۴] امام به قدرت و دانشی که خداوند به ایشان داده است، از حال و روز یکان یکان مردم مطلع است، به شادی آنان شاد و به غمهای آنان غمگین می شود. برای همین هم در جلسه اول توصیه کردم که با ایشان صحبت کنید، اینطوری خودتان را بیشتر در معرض نور آن خورشید عالم تاب قرار می دهیم!
محسن دفترش را گشود و در آن نوشت:
امام زمان از حال و روز تک تک ما خبر دارد.
مهندس ادامه داد: برای همین است که وقتی امام زمان علیه السلام وضعیت کنونی انسانها را می بیند ناراحت می شود، وقتی وضعیت نابسامان مسلمین را میبیند بیشتر غصهدار می شود، و مخصوصا وقتی میبیند شیعیان مشکلات اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی ، اقتصادی و… دارند بیشتر ناراحت می شوند. دعای ما و صدقه ما باعث می شود که خداوند متعال این مشکلات امام زمان را کاهش دهد!
محسن گفت: خیلی ممنون که نگاه من را تغییر دادید. قبل از آشنایی با شما اصلا از این دیدگاه به امام زمانم نگاه نکرده بودم، شما باعث شدید بینش من نسبت به مقام والای ولی نعمتم تغییر کند.
مهندس: خوب حالا تصمیم داری چه کاری انجام دهی؟
محسن: از امروز هر روز صبح مبلغی را برای سلامتی امام زمانم کنار می گذارم. برای این پولها جای خاصی را در نظر می گیرم تا هر روز صدقه گذاشتن برای امام زمان را فراموش نکنم.
همانوقت محسن دفترش را باز کرد و در آن نوشت:
هر روز برای امام زمانم صدقه بگذارم.
امام زمان علیه السلام آقاست!
محسن گفت آیا صدقه دادن برای سلامتی امام زمان برای خود ما هم اثر دارد؟
مهندس لبخندی زد و گفت: یک جمله ای را اکثر ما شنیده ایم ولی به معنای آن کمتر دقت کرده ایم. آیا شما این عبارت را شنیده اید: ” لا فتى إلّا علىّ لا سیف الّا ذو الفقار”
محسن گفت: خداوند رفتگان شما را بیامرزد، مادر بزرگی داشتم که سواد نداشت ولی خیلی شعر بلد بود و می خواند، در یکی از اشعارش این عبارت بود و خیلی هم این عبارت را تکرار می کرد.
- معنای این عبارت را هم می دانید؟
- در مدح حضرت علی و شمشیر ایشان ذوالفقار است.
- بله درست است، در جنگ احد وقتی تمام سپاه فرار کرده بود و حضرت امیرالمونین صلی الله علیه و آله و سلم مانده بود و به تنهایی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دفاع می کرد، شمشیرشان در وسط جنگ می شکند، و پیامبر ذوالفقار را به ایشان می دهند، و حضرت امیر یک تنه از پیامبر محافظت می کردند، جبرئیل در آسمان این ندا را می دهد که جوانمردی به جز علی علیه السلام نیست و شمشیری جز ذوالفقار.[۲۵] لذا مظهر فتوت و جوانمردی امیرالمومنین علیه السلام است.
الان وارث صفات و کمالات حضرت امیر المومنین علیه السلام چه کسی است؟
- امام زمان علیه السلام
- الان کسی که مظهر مردانگی و جوانمردی است امام زمان علیه السلام است، آیا ممکن است یک چنین جوانمردی ببیند شما برای سلامتی ایشان دعا کرده اید، صدقه داده اید، به یاد ایشان بوده اید، بعد برای شما کاری نکند؟ این از جوانمردی و مردانگی به دور است! رسم جوانمردی این است که اگر کسی کمترین کاری برای تو کرد، تو هم برای او تلافی کنی! آیا می شود ما برای جوانمردترین انسان روی زمین کاری را بکنیم و او بی تفاوت بگذرد؟
محسن لحظاتی تامل نمود، استدلال زیبای مهندس در کنار شور و شوق و اشتیاقش در بیان مطالب، او را مجذوب خود کرده بود.
مهندس ادامه داد حالا که بحث به اینجا رسید خوب است یک کار خیلی ساده ولی بسیار ارزشمند را به شما بگویم.
انجام کارهای خوب به نیابت از امام زمان علیه السلام
محسن با دقت بیشتری شروع به گوش دادن کرد، مهندس گفت: ما کارهای خوب بسیاری را انجام می دهیم، زیارت می رویم، به همنوعمان کمک می کنیم، و صدها کار خوب دیگری که در طول روز انجام می دهیم، ما می توانیم این کارهای خیر را به نیابت از مولایمان امام زمان علیه السلام انجام دهیم. انجام کار به نیابت از امام زمان علیه السلام برکات فراوانی دارد، اولین فایده اش این است که ما عرض محبت و کوچکی خودمان را به امام علیه السلام رسانده ایم. به یاد آن بزرگ بوده ایم و قطعا شامل محبت و دستگیری ایشان می شویم.
مهندس فلاکس آب جوش را برداشت و فنجانهای محسن و خودش را پر نمود و جعبه چای را تعارف محسن نمود.
محسن بعد از تشکر گفت: انجام کار به نیابت از امام زمان علیه السلام خیلی ارزشمند است، امام با بزرگواری و سخاوت خودشان با ما برخورد خواهند نمود و ده ها برابر آن را برایمان جبران می کنند.
مهندس ادامه داد: بله، در روایت است که کسی که کاری را به نیابت از دیگری انجام دهد، ثواب آن کار به خودش هم می رسد[۲۶]. علاوه بر این وقتی ما کار خوبی را به نیابت از امام علیه السلام انجام می دهیم، مثلا به نیابت از ایشان به زیارت حضرت امام رضا علیه السلام مشرف می شویم، نوع برخورد ملائکه با ما متفاوت می شود، ما می شویم نایب امام زمان علیه السلام . اینطور ما را بیشتر تحویل می گیرند!
- چه جالب تاکنون به نیابت از کسی به زیارت نرفته ام، دفعه بعد که مشهد بروم به نیابت از امام زمان علیه السلام می روم.
دفترچه اش را باز کرد و وظایفی را که در این هفته به عهده اش بود مرور کرد:
۱- خواندن دعای اللهم اصلح در قنوت نماز
۲- صدقه دادن برای امام زمان
احترام به امام زمان علیه السلام با برخواستن از جا
اینبار محسن شروع به صحبت نمود، ممکن است من یک سوال بپرسم؟
- حتما،
- راستش چند روز قبل به مجلسی رفته بودم، در آنجا وقتی سخنران از امام زمان با لفظ “قائم” یاد کرد برخی از مستمعان به پا خواستند، من متوجه دلیل این کار نشدم. چه دلیل دارد که ما به محض شنیدن این کلمه از جا بلند شویم؟
- سوال خوبی پرسیدی، قبل از پاسخ به سوالتان، دو مطلب را خدمتان عرض کنم، اول اینکه ایستادن در این مواقع واجب نیست، یعنی اگر ما با شنیدن این کلمه به پا نخیزیم خداوند ما را مواخذه نمی کند. ولی مستحب است یعنی خوب است که این کار را انجام دهیم و با انجام این عمل خودمان را به خداوند و ولیش امام زمان علیه السلام نزدیک می نماییم.
دومین مطلب در مورد معنی قائم است، در روایات ما آمده است که بعد از شهادت حضرت سیدالشهداء علیه السلام ، ملائکه به درگاه خداوند ناله و ضجه کردند و عرضه داشتند که خدایا آیا قاتلین بهترین مخلوقاتت را رها ساخته ای؟ خداوند به آنان فرمود که فرشتگان من آرام گیرید که به عزت و جلالم از آنان انتقام می گیریم ولو بعد از مدت طولانی، سپس خداوند از امامان از نسل حضرت امام حسین را به آنان نشان داد، یکی از آنان در حال ایستاده و مشغول نماز بود، خداوند فرمود به آن قائم (یعنی ایستاده) از آن دشمنان انتقام می گیریم.[۲۷] لذا این لقب یادآور ظهور امام زمان و آن حکومت عادلانه ایشان می باشد.
- چه جالب! یعنی ما وقتی امام را با این لقب می خوانیم متوجه آن دوران طلایی می شویم، حتما خود امام هم از این کار خوشنود می شوند! خوب ممکن است دلیل ایستادن ما را توضیح دهید؟
- این مطلب را با یک مثال خدمتتان عرض کنم، فرض کنید در کلاس دانشگاه، دانشجویی کار خوبی انجام داده است، استاد کلاس او را مورد تفقد و محبت قرار دهد، یا از آن بالاتر، رئیس دانشگاه به کلاس بیاید و از آن دانشجو تقدیر کند و یا وزیر علوم به کلاسی بیاید و به آن دانشجو نظر ویژه کند، به نظر شما لازم نیست آن دانشجو به پاخیزد؟
محسن گفت: حتما، این کار صحیح و درستی است، و نشانه ادب آن دانشجوست.
مهندس گفت: همانطور که گفتم لقب قائم، نشانه ای از زمان حکومت و دولت امام زمان است، زمانی که ما این لفظ را به کار می بریم، امام زمان علیه السلام از روی مهر و محبت به ما نگاه ویژه می نمایند، و لذا سزاوار است که هنگامی که مولا به شیعیانشان توجه می کنند آنان به احترام آن بزرگ از جا برخیزند و جلو افتادن ظهورشان را از خداوند بخواهند.[۲۸]
- من تا حالا این را نشنیده بودم، خیلی برایم جالب بود. سعی میکنم از این به بعد بیشتر از این لقب استفاده کنم تا بیشتر مورد محبت و نظر امام زمان علیه السلام قرار بگیرم.
- کار بسیار خوب و موثری است، البته ایستادن ما دلیل دیگری هم دارد!
- خیلی دوست دارم آن را هم بفرماییید.
- از امام رضا علیه السلام نقل شده است که زمانی که نزد ایشان لقب قائم ذکر گردید از جا برخواستند و دستشان را بر سر نهاده و گفتند : خداوندا فرجش را نزدیک بگردان و آمدنش را آسان گردان[۲۹] برای همین خوب است ما هم به پیروی از امام رضا علیه السلام این کار را بکنیم.
محسن همان وقت دفترش را باز نمود و در آن نوشت:
وقتی امام زمان را با لقب قائم میخوانیم امام به ما نگاه ویژه می کنند.
انتظار فرج حضرت مهدی علیه السلام
هر که دوست می دارد که از یاوران قائم باشد، باید که انتظار کشد و در هنگام انتظار ، به پارسایی و میکویی اخلاق عمل کند.
بعد پرسید: شما تابحال فقط روی این تاکید داشتید که امام زمان علیه السلام الان امام ما هستند، راستش این با تصور قبلی من که امام زمان کسی که می آید و دنیا را پر از عدل می کند متفاوت بود، این هفته فکر می کردم آیا ما نسبت به آن دوران وظیفه ای نداریم؟
مهندس گفت: یکی از مهمترین وظایف ما در دوران غیبت، انتظار ظهور امام زمان است. یعنی چشم به راه آمدن آن بزرگ باشیم که با آمدنش جهان تغییری اساسی می کند. ما موظفیم چشم به راه آمدنش باشیم و برای رسیدن آن روزگار سلامت و امنیت دعا کنیم.
- یعنی چشم انتظار دوران ظهور بودن هم وظیفه ماست!
- بله، در روایات زیادی انتظار فرج جزء برترین عبادات معرفی شده است.[۳۰] و در برخی روایات آمده است که اگر کسی انتظار فرج را نداشته باشد اعمال دیگرش قبول نمی شود.[۳۱]
- حالا برای انتظار فرج باید چه کنم؟
- هر لحظه منتظر باش چشم به راه باش و لحظات عمرت را به امید ظهور آن آفتاب عالم تاب سپری کن! بدان اگر این چنین عمر را بگذرانی انگار در خیمه امام زمان هستی![۳۲]
***
او را دوست بدار زیرا که او و دوستدارش محبوب من هستند.[i]
خداوند متعال خطاب به پیامبر اکرم بعد از معرفی امام زمان g به ایشان
[i] یَا مُحَمَّدُ أَحْبِبْهُ فَإِنِّی أُحِبُّهُ وَ أُحِبُّ مَنْ یُحِبُّهُ. ( الغیبه للنعمانی، النص، ص: ۹۴)
در جلسه بعد مهندس بی مقدمه پرسید: این مدت چقدر تغییر در زندگیت حس کرده ای؟
محسن لبخندی زد و گفت راستش آنقدر که هنوز باور نمی کنم، روز اول آقای مهدوی گفت برای بهبود وضع کسب و کارم از امام زمان علیه السلام کمک بگیرم، الان می بینم که در تمام زندگی ام محبت به آن بزرگ و از آن طرف لطف و عنایتهای ایشان جاری است.
آشنا نمودن دیگران با محبت امام زمان علیه السلام
- خوب حالا می خواهی چه کار کنی؟
- منظورتان را متوجه نشدم، خوب همین مسیر را ادامه می دهم و سعی می کنم رابطه قلبی من با امام زمانم علیه السلام هر روز قویتر و پر رنگتر شود.
- ولی تو الان یک وظیفه سنگین به عهده داری!
- چه وظیفه ای؟ واضح تر بفرمایید
- محبت و اطاعت و پیوند قلبی داشتن با حجت زمان عصاره فرمایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در روز غدیر است. پیامبر بعد از اعلام این امر دستور فرمودند که هر حاضری این پیام را به غایبین تا روز قیامت برساند. الان که تو این پیام را دریافت نموده ای موظفی که به دیگران برسانی[۳۳]، و اگر این کار را نکنی از دستور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تخلف نموده ای!
- ولی من که در این زمینه متخصص نیستم! این کار مخصوص روحانیان و دانشمندان دین است.
- همانطور که گفتم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم وظیفه ابلاغ این پیام را به تک تک حاضرین در غدیر خم سپرده اند تا آنان به غایبین بگویند و این پیام تا روز قیامت نسل به نسل منتقل شود، قبول این پیام و رساندنش به دیگران را بالاترین امر به معروف معرفی نموده اند[۳۴] الان هم که تو با مقام امام زمان علیه السلام آشنا شدی، موظف هستی آن را به دیگرانی که در این مورد آگاهی ندارند برسانی!
رساندن پیام غدیر به فرزندمان واجب است!
محسن دفترچه اش را درآورد و در آن نوشت:
رساندن پیام غدیر به دیگران : وظیفه ای که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم به عهده ما گذاشته است.
- حالا چطور این کار را بکنم؟
- در درجه اول تصمیم قطعی بگیر که دیگران را با امام زمانت آشنا کنی، بعد هم به خود آن بزرگ بگو کمکت کند! بگو یا صاحب الزمان من دوست دارم برای اطرافیان و دوستان و آشنایانم از شما بگویم و محبت شما را در قلبها بیاندازم، شما بزرگواری کنید و من را در این راه کمک کنید! مطمئن باش که ایشان راه را بر تو هموار می کنند و تو را در انجام این وظیفه کمک میکنند.
- مطمئن هستم. آنقدر محبتهای ایشان را دیده ام که باور دارم هر وقت در کارهای خیر از ایشان یاری بخواهم، محبت و دستگیری آن بزرگوار شامل حالم میشود!
[أ] برای همین هم ما در سرتاسر کتاب بعد از القاب امام زمان g با عبارت “علیه السلام”بر آن بزرگ درود میفرستیم.
[۱] الْإِمَامُ الْأَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْأَخُ الشَّقِیقُ وَ الْأُمُّ الْبَرَّهُ بِالْوَلَدِ الصَّغِیرِ وَ مَفْزَعُ الْعِبَادِ فِی الدَّاهِیَهِ النَّآد(الکافی (ط – الإسلامیه)، ج۱، ص: ۲۰۰)
[۲] (۴۲) الشورى : ۲۴و۲۳ ذلِکَ الَّذی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فیها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُور* أَمْ یَقُولُونَ افْتَرى عَلَى اللَّهِ کَذِباً فَإِنْ یَشَإِ اللَّهُ یَخْتِمْ عَلى قَلْبِکَ
[۳] ۳۹- بَعْضُ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ کَثِیرٍ الرَّقِّیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ مَا مَعْنَى السَّلَامِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمَّا خَلَقَ نَبِیَّهُ وَ وَصِیَّهُ وَ ابْنَتَهُ وَ ابْنَیْهِ وَ جَمِیعَ الْأَئِمَّهِ وَ خَلَقَ شِیعَتَهُمْ أَخَذَ عَلَیْهِمُ الْمِیثَاقَ وَ أَنْ یَصْبِرُوا وَ یُصَابِرُوا وَ یُرَابِطُوا وَ أَنْ یَتَّقُوا اللَّهَ وَ وَعَدَهُمْ أَنْ یُسَلِّمَ لَهُمُ الْأَرْضَ الْمُبَارَکَهَ وَ الْحَرَمَ الْآمِنَ وَ أَنْ یُنَزِّلَ لَهُمُ الْبَیْتَ الْمَعْمُورَ وَ یُظْهِرَ لَهُمُ السَّقْفَ الْمَرْفُوعَ وَ یُرِیحَهُمْ مِنْ عَدُوِّهِمْ وَ الْأَرْضِ الَّتِی یُبَدِّلُهَا اللَّهُ مِنَ السَّلَامِ وَ یُسَلِّمُ مَا فِیهَا لَهُمْ لا شِیَهَ فِیها قَالَ لَا خُصُومَهَ فِیهَا لِعَدُوِّهِمْ وَ أَنْ یَکُونَ لَهُمْ فِیهَا مَا یُحِبُّونَ وَ أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى جَمِیعِ الْأَئِمَّهِ وَ شِیعَتِهِمُ الْمِیثَاقَ بِذَلِکَ[۳] وَ إِنَّمَا السَّلَامُ عَلَیْهِ تَذْکِرَهُ نَفْسِ الْمِیثَاقِ وَ تَجْدِیدٌ لَهُ عَلَى اللَّهِ لَعَلَّهُ أَنْ یُعَجِّلَهُ جَلَّ وَ عَزَّ وَ یُعَجِّلَ السَّلَامَ لَکُمْ بِجَمِیعِ مَا فِیهِ.( الکافی (ط – الإسلامیه)، ج۱، ص: ۴۵۱)
[۴] رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ الْکُلَیْنِیُّ فِی کِتَابِ (الرَّسَائِلِ)[۴] عَمَّنْ سَمَّاهُ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَى أَبِی الْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَنَّ الرَّجُلَ یَجِبُ أَنْ یُفْضِیَ إِلَى إِمَامِهِ مَا یَجِبُ أَنْ یُفْضِیَ بِهِ إِلَى رَبِّهِ قَالَ: فَکَتَبَ: «إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَهٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْکَ، فَإِنَّ الْجَوَابَ یَأْتِیکَ»( کشف المحجه لثمره المهجه، ص: ۲۱۱)
۲- وَ رَوَى أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَمَّنْ رَوَاهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا بَعُدَتْ بِأَحَدِکُمُ الشُّقَّهُ وَ نَأَتْ بِهِ الدَّارُ فَلْیَعْلُ عَلَى مَنْزِلِهِ وَ لْیُصَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَ لْیُومِ بِالسَّلَامِ إِلَى قُبُورِنَا فَإِنَّ ذَلِکَ یَصِلُ وَ تُسَلِّمُ عَلَى الْأَئِمَّهِ ع مِنْ بَعِیدٍ کَمَا تُسَلِّمُ عَلَیْهِمْ مِنْ قَرِیبٍ غَیْرَ أَنَّکَ لَا تَقُولُ أَتَیْتُکَ بَلْ تَقُولُ مَوْضِعَهُ قَصَدْتُکَ بِقَلْبِی زَائِراً إِذْ عَجَزْتُ عَنْ حُضُورِ مَشْهَدِکَ وَ وَجَّهْتُ إِلَیْکَ بِسَلَامِی لِعِلْمِی بِأَنَّهُ یَبْلُغُکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّکَ ثُمَّ تَدْعُو بِمَا أَحْبَبْتَ.
[۵] عَنْ دَاوُدَ بْنِ کَثِیرٍ الرَّقِّیِّ قَالَ: کُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ قَالَ لِی مُبْتَدِئاً مِنْ قِبَلِ نَفْسِهِ یَا دَاوُدُ لَقَدْ عُرِضَتْ عَلَیَّ أَعْمَالُکُمْ یَوْمَ الْخَمِیسِ فَرَأَیْتُ فِیمَا عُرِضَ عَلَیَّ مِنْ عَمَلِکَ صِلَتَکَ لِابْنِ عَمِّکَ فُلَانٍ فَسَرَّنِی ذَلِک ) بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۲۳، ص: ۳۳۹(
[۶] َ أَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَکَ وَ خُلَفَاءَکَ أَحْیَاءٌ عِنْدَکَ یُرْزَقُونَ یَرَوْنَ مَکَانِی فِی وَقْتِی هَذَا وَ یَسْمَعُونَ کَلَامِی وَ أَنَّکَ حَجَبْتَ عَنْ سَمْعِی کَلَامَهُمْ وَ فَتَحْتَ بَابَ فَهْمِی بِلَذِیذِ مُنَاجَاتِهِمْ (بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۹۷، ص: ۱۶۰)
[۷] ۳۱- فر، تفسیر فرات بن إبراهیم الْفَضْلُ بْنُ یُوسُفَ الْقَصَبَانِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنَ عَلِیٍّ ع أَنَّهُ قَالَ: أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ … الْکَهْفُ الْحَصِینُ لِلْمُؤْمِنِین( بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۲۶، ص: ۲۵۵)
[۸] (۴۰) غافر : ۶۰ وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرین
[۹] ۸۸۴۸- ۸- أَحْمَدُ بْنُ فَهْدٍ فِی عُدَّهِ الدَّاعِی عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ قَالَ سَمِعْتُ مُحَمَّداً ص یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ یَا عِبَادِی أَ وَ لَیْسَ مَنْ لَهُ إِلَیْکُمْ حَوَائِجُ کِبَارٌ لَا تَجُودُونَ بِهَا إِلَّا أَنْ یَتَحَمَّلَ عَلَیْکُمْ بِأَحَبِّ الْخَلْقِ إِلَیْکُمْ تَقْضُونَهَا کَرَامَهً لِشَفِیعِهِمْ أَلَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَکْرَمَ الْخَلْقِ عَلَیَّ وَ أَفْضَلَهُمْ لَدَیَّ مُحَمَّدٌ وَ أَخُوهُ عَلِیٌّ وَ مِنْ بَعْدِهِ الْأَئِمَّهُ- الَّذِینَ هُمُ الْوَسَائِلُ إِلَى اللَّهِ فَلْیَدْعُنِی مَنْ هَمَّتْهُ حَاجَهٌ یُرِیدُ نَفْعَهَا أَوْ دَهِمَتْهُ دَاهِیَهٌ یُرِیدُ کَشْفَ ضُرِّهَا بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ أَقْضِهَا لَهُ أَحْسَنَ مَا یَقْضِیهَا مَنْ (تَسْتَشْفِعُونَ لَهُ) بِأَعَزِّ الْخَلْقِ إِلَیْهِ.
[۱۰] ۱۰- حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَهَ عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ الْعِجْلِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع مَا مَعْنَى إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ فَقَالَ الْمُنْذِرُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلِیٌّ الْهَادِی وَ فِی کُلِّ وَقْتٍ وَ زَمَانٍ إِمَامٌ مِنَّا یَهْدِیهِمْ إِلَى مَا جَاءَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص.( کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص: ۶۶۷)
[۱۱] عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع …وَ ذَلِکَ عِنْدَ فِقْدَانِ الشِّیعَهِ الثَّالِثَ مِنْ وُلْدِی یَبْکِی عَلَیْهِ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ کَمْ مِنْ مُؤْمِنٍ مُتَأَسِّفٍ حَرَّانَ حَزِینٍ عِنْدَ فَقْدِ الْمَاءِ الْمَعِین (الغیبه (للطوسی)/ کتاب الغیبه للحجه، النص، ص: ۴۳۹)
[۱۲] ُ، إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قَالَ: إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا: کِتَابَ اللَّهِ الْمُنْزَلَ، وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی،( الأمالی (للطوسی)، النص، ص: ۱۶۲)
[۱۳] رجوع کنید به آیات متعدی که تبیین قرآن را به عهده پیامبر می گذارد مانند:
(۱۶) النحل : ۶۴ وَ ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ إِلاَّ لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فیهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَهً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُون
[۱۴] (۳) آلعمران : ۷ هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَهِ وَ ابْتِغاءَ تَأْویلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْباب
[۱۵] ۱۰- حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ مُثَنًّى قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ قَالَ نَزَلَتْ فِی عَلِیٍّ ع بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ فِی الْأَئِمَّهِ بَعْدَهُ.( بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج۱، ص: ۲۱۴)
[۱۶] إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هاد (الرعد : ۷)
[۱۷] اعْلَمْ أَنَّ قُلُوبَ أَهْلِ الطَّاعَهِ وَ الْإِخْلَاصِ نَزَعَ إِلَیْکَ مِثْلَ الطَّیْرِ إِلَى أَوْکَارِهَا (کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص: ۴۴۸)
[۱۸] حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحُسَیْنُ بْنُ أَحْمَدَ الْمُکَتِّبُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَلِیِّ بْنُ هَمَّامٍ بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ ذَکَرَ أَنَّ الشَّیْخَ الْعَمْرِیَّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ أَمْلَاهُ عَلَیْهِ وَ أَمَرَهُ أَنْ یَدْعُوَ بِهِ وَ هُوَ الدُّعَاءُ فِی غَیْبَهِ الْقَائِمِ ع اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَک… اللَّهُمَّ وَ لَا تَسْلُبْنَا الْیَقِینَ لِطُولِ الْأَمَدِ فِی غَیْبَتِهِ وَ انْقِطَاعِ خَبَرِهِ عَنَّا وَ لَا تُنْسِنَا ذِکْرَهُ وَ انْتِظَارَهُ وَ الْإِیمَانَ وَ قُوَّهَ الْیَقِینِ فِی ظُهُورِهِ وَ الدُّعَاءَ لَهُ وَ الصَّلَاهَ عَلَیْهِ (کمال الدین و تمام النعمه ؛ ج۲ ؛ ص۵۱۳)
[۱۹] (۳۳) الأحزاب : ۵۶ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیما
[۲۰] ۴- مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّالِحِینَ ع قَالَ: تُکَرِّرُ فِی لَیْلَهِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ هَذَا الدُّعَاءَ سَاجِداً وَ قَائِماً وَ قَاعِداً وَ عَلَى کُلِّ حَالٍ وَ فِی الشَّهْرِ کُلِّهِ وَ کَیْفَ أَمْکَنَکَ وَ مَتَى حَضَرَکَ مِنْ دَهْرِکَ تَقُولُ بَعْدَ تَحْمِیدِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ الصَّلَاهِ عَلَى النَّبِیِّ ص- اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ قَائِداً وَ عَوْناً وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلا (الکافی (ط – الإسلامیه)، ج۴، ص: ۱۶۲)
[۲۱] قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ: «أَسْرَعُ الدُّعَاءِ نُجْحاً لِلْإِجَابَهِ دُعَاءُ الْأَخِ لِأَخِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ، یَبْدَأُ بِالدُّعَاءِ لِأَخِیهِ، فَیَقُولُ لَهُ مَلَکٌ مُوَکَّلٌ بِهِ:آمِینَ، وَ لَکَ مِثْلَاهُ».( کافی (ط – دار الحدیث)، ج۴، صص: ۳۸۶و۳۸۵)
[۲۲] وَ رَوَى ابْنُ مُقَاتِلٍ قَالَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَیَّ شَیْءٍ تَقُولُونَ فِی قُنُوتِ صَلَاهِ الْجُمُعَهِ قَالَ قُلْتُ مَا تَقُولُ النَّاسُ قَالَ لَا تَقُلْ کَمَا یَقُولُونَ وَ لَکِنْ قُلِ- اللَّهُمَّ أَصْلِحْ عَبْدَکَ وَ خَلِیفَتَکَ بِمَا أَصْلَحْتَ بِهِ أَنْبِیَاءَکَ وَ رُسُلَکَ وَ حُفَّهُ بِمَلَائِکَتِکَ وَ أَیِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْ عِنْدِکَ وَ اسْلُکْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً یَحْفَظُونَهُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَ أَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أَمْناً یَعْبُدُکَ لَا یُشْرِکُ بِکَ شَیْئاً وَ لَا تَجْعَلْ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ عَلَى وَلِیِّکَ سُلْطَاناً وَ ائْذَنْ لَهُ فِی جِهَادِ عَدُوِّکَ وَ عَدُوِّهِ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ. (مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج۱، ص: ۳۶۷)
[۲۳] وَ رُوِیَ مَرْفُوعاً إِلَى حُمْرَانَ بْنِ أَعْیَنَ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی بَکْرٍ عَنْ رُمَیْلَهَ وَ کَانَ رَجُلًا مِنْ خَوَاصِّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ رُمَیْلَهُ وُعِکْتُ وَعَکاً شَدِیداً فِی زَمَانِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ وَجَدْتُ مِنْهُ خِفَّهً فِی نَفْسِی یَوْمَ الْجُمُعَهِ فَقُلْتُ لَا أَعْمَلُ شَیْئاً أَفْضَلَ مِنْ أَنْ أَقْبِضَ عَلَى الْمَاءِ وَ آتِیَ الْمَسْجِدَ فَأُصَلِّیَ خَلْفَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ فَفَعَلْتُ ذَلِکَ فَلَمَّا عَلَا ع عَلَى الْمِنْبَرِ فِی جَامِعِ الْکُوفَهِ عَاوَدَنِی الْوَعْکُ فَلَمَّا خَرَجَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ مِنَ الْمَسْجِدِ تَبِعْتُهُ فَالْتَفَتَ إِلَیَّ وَ قَالَ مَا أَرَاکَ إِلَّا مُشْتَبِکاً بَعْضُکَ فِی بَعْضٍ قَدْ عَلِمْتُ مَا بِکَ مِنَ الْوَعْکِ وَ مَا قُلْتَ إِنَّکَ لَا تَعْمَلُ شَیْئاً أَفْضَلَ مِنْ غُسْلِکَ لِصَلَاهِ الْجُمُعَهِ خَلْفِی وَ إِنَّکَ کُنْتَ وَجَدْتَ خِفَّهً فَلَمَّا صَلَّیْتُ وَ عَلَوْتُ الْمِنْبَرَ عَادَ عَلَیْکَ الْوَعْکُ ثَانِیاً قَالَ رُمَیْلَهُ فَقُلْتُ وَ اللَّهِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا زِدْتَ فِی قِصَّتِی وَ لَا زِدْتَ حَرْفاً فَقَالَ لِی یَا رُمَیْلَهُ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَهٍ یَمْرَضُ مَرَضاً إِلَّا مَرِضْنَا لِمَرَضِهِ وَ لَا یَحْزَنُ حَزَناً إِلَّا حَزَنَّا لِحُزْنِهِ وَ لَا دَعَا إِلَّا أَمَّنَّا عَلَى دُعَائِهِ وَ لَا یَسْکُتُ إِلَّا دَعَوْنَا لَهُ فَقُلْتُ هَذَا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ لِمَنْ کَانَ مَعَکَ فِی هَذَا الْمِصْرِ فَمَنْ کَانَ فِی أَطْرَافِ الْأَرْضِ مَنْزِلُهُ فَکَیْفَ قَالَ یَا رُمَیْلَهُ لَیْسَ یَغِیبُ عَنَّا مُؤْمِنٌ وَ لَا مُؤْمِنَهٌ فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا إِلَّا وَ هُوَ مَعَنَا وَ نَحْنُ مَعَهُ کَذَا. إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی)، ج۲، ص: ۲۸۲
[۲۴] ذِکْرُ کِتَابٍ وَرَدَ مِنَ النَّاحِیَهِ الْمُقَدَّسَهِ حَرَسَهَا اللَّهُ وَ رَعَاهَا فِی أَیَّامٍ بَقِیَتْ مِنْ صَفَرٍ سَنَهَ عَشَرَهٍ وَ أَرْبَعِمِائَهٍ عَلَى الشَّیْخِ الْمُفِیدِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ وَ نَوَّرَ ضَرِیحَهُ ذَکَرَ مُوصِلُهُ أَنَّهُ یَحْمِلُهُ مِنْ نَاحِیَهٍ مُتَّصِلَهٍ بِالْحِجَازِ- لْأَخِ السَّدِیدِ وَ الْوَلِیِّ الرَّشِیدِ الشَّیْخِ الْمُفِیدِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ أَدَامَ اللَّهُ إِعْزَازَهُ مِنْ مُسْتَوْدَعِ الْعَهْدِ الْمَأْخُوذِ عَلَى الْعِبَادِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* أَمَّا بَعْدُ … فَإِنَّا نُحِیطُ عِلْماً بِأَنْبَائِکُمْ وَ لَا یَعْزُبُ عَنَّا شَیْءٌ مِنْ أَخْبَارِکُمْ… إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَکُمُ الْأَعْدَاءُ …( الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج۲، ص: ۴۹۷)
[۲۵] ۹۰- حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْکِنْدِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْمِیثَمِیِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ نُعْمَانَ الرَّازِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: انْهَزَمَ النَّاسُ یَوْمَ أُحُدٍ- عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَغَضِبَ غَضَباً شَدِیداً قَالَ وَ کَانَ إِذَا غَضِبَ انْحَدَرَ عَنْ جَبِینِهِ مِثْلُ اللُّؤْلُؤِ مِنَ الْعَرَقِ قَالَ فَنَظَرَ فَإِذَا عَلِیٌّ ع إِلَى جَنْبِهِ فَقَالَ لَهُ الْحَقْ بِبَنِی أَبِیکَ مَعَ مَنِ انْهَزَمَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ لِی بِکَ أُسْوَهٌ قَالَ فَاکْفِنِی هَؤُلَاءِ فَحَمَلَ فَضَرَبَ أَوَّلَ مَنْ لَقِیَ[۲۵] مِنْهُمْ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ ع إِنَّ هَذِهِ لَهِیَ الْمُوَاسَاهُ یَا مُحَمَّدُ فَقَالَ إِنَّهُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ ع وَ أَنَا مِنْکُمَا یَا مُحَمَّدُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَنَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى جَبْرَئِیلَ ع عَلَى کُرْسِیٍّ مِنْ ذَهَبٍ بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ یَقُولُ لَا سَیْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَى إِلَّا عَلِیٌ.( الکافی (ط – الإسلامیه)، ج۸، ص: ۱۱۰)
[۲۶] ثُمَّ قَالَ وَ رُوِیَ عَنْ بَعْضِ الْعُلَمَاءِ الصَّادِقِینَ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ یُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ أَوْ یَصُومُ یَوْماً أَوْ یَحُجُّ أَوْ یَعْتَمِرُ أَوْ یَزُورُ رَسُولَ اللَّهِ ص أَوْ أَحَدَ الْأَئِمَّهِ وَ یَجْعَلُ ثَوَابَ ذَلِکَ لِوَالِدَیْهِ أَوْ لِأَخٍ لَهُ فِی الدِّینِ أَ وَ یَکُونُ لَهُ عَلَى ذَلِکَ ثَوَابٌ فَقَالَ إِنَّ ثَوَابَ ذَلِکَ یَصِلُ إِلَى مَنْ جَعَلَ لَهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُنْقَصَ مِنْ أَجْرِهِ شَیْءٌ (بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۹۹، ص: ۲۵۹)
[۲۷] ۱ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الدَّقَّاقُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِصَامٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ الْکُلَیْنِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْقَاسِمُ بْنُ الْعَلَاءِ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ الْفَزَارِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جُمْهُورٍ الْعَمِّیُّ عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ ثَابِتِ بْنِ دِینَارٍ الثُّمَالِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ ع یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّیَ عَلِیٌّ ع أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ هُوَ اسْمٌ مَا سُمِّیَ بِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا یَحِلُّ لِأَحَدٍ بَعْدَهُ قَالَ لِأَنَّهُ مِیرَهُ الْعِلْمِ یَمْتَارُ مِنْهُ وَ لَا یَمْتَارُ مِنْ أَحَدٍ غَیْرُهُ قَالَ فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَلِمَ سُمِّیَ سَیْفُهُ ذَا الْفَقَارِ فَقَالَ ع لِأَنَّهُ مَا ضُرِبَ بِهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ إِلَّا أَفْقَرَهُ مِنْ هَذِهِ الدُّنْیَا مِنْ أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ وَ أَفْقَرَهُ فِی الْآخِرَهِ مِنَ الْجَنَّهِ قَالَ فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَلَسْتُمْ کُلُّکُمْ قَائِمِینَ بِالْحَقِّ قَالَ بَلَى قُلْتُ فَلِمَ سُمِّیَ الْقَائِمُ قَائِماً قَالَ لَمَّا قُتِلَ جَدِّیَ الْحُسَیْنُ ع ضَجَّتْ عَلَیْهِ الْمَلَائِکَهُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِالْبُکَاءِ وَ النَّحِیبِ وَ قَالُوا إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا أَ تَغْفَلُ عَمَّنْ قَتَلَ صَفْوَتَکَ وَ ابْنَ صَفْوَتِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِمْ قَرُّوا مَلَائِکَتِی فَوَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأَنْتَقِمَنَّ مِنْهُمْ وَ لَوْ بَعْدَ حِینٍ ثُمَّ کَشَفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنِ الْأَئِمَّهِ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ ع لِلْمَلَائِکَهِ فَسُرَّتِ الْمَلَائِکَهُ بِذَلِکَ فَإِذَا أَحَدُهُمْ قَائِمٌ یُصَلِّی فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِکَ الْقَائِمُ أَنْتَقِمُ مِنْه علل الشرائع، ج۱، ص: ۱۶۰
[۲۸] عن تنزیه الخواطر: سئل الصادق علیه السّلام عن سبب القیام عند ذکر لفظ القائم من ألقاب الحجّه. قال: لأنّ له غیبه طولانیه، و من شدّه الرأفه إلى أحبّته ینظر إلى کلّ من یذکره بهذا اللقب المشعر بدولته و الحسره بغربته، و من تعظیمه أن یقوم العبد الخاضع لصاحبه عند نظر المولى الجلیل إلیه بعینه الشریفه، فلیقم و لیطلب من اللّه جل ذکره تعجیل فرجه. إلزام الناصب فی إثبات الحجه الغائب عجل الله تعالى فرجه الشریف، ج۱، ص: ۲۴۹
[۲۹] و روی أیضا عن الرضا علیه السّلام فی مجلسه بخراسان أنّه قام عند ذکر لفظه القائم، و وضع یدیه على رأسه الشریف و قال: اللهمّ عجّل فرجه و سهّل مخرجه. و ذکر من خصائص دولته إلزام الناصب فی إثبات الحجه الغائب عجل الله تعالى فرجه الشریف، ج۱، ص: ۲۴۹
[۳۰] أَفْضَلُ أَعْمَالِ الْمَرْءِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل (الخصال، ج۲، ص: ۶۲۱)
[۳۱] ٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ ذَاتَ یَوْمٍ أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِمَا لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَهُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَایَهُ لَنَا وَ الْبَرَاءَهُ مِنْ أَعْدَائِنَا یَعْنِی الْأَئِمَّهَ خَاصَّهً وَ التَّسْلِیمَ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِینَهُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ (الغیبه للنعمانی، النص، ص: ۲۰۰)
[۳۲] قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ مُنْتَظِراً لَهُ کَانَ کَمَنْ کَانَ فِی فُسْطَاطِ الْقَائِمِ ع (المحاسن، ج۱، ص: ۱۷۳)
[۳۳] عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ع أَنَّهُ قَالَ: حَجَّ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنَ الْمَدِینَهِ … فَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَوْقَ تِلْکَ الْأَحْجَارِ ثُمَّ حَمِدَ اللَّهَ تَعَالَى وَ أَثْنَى عَلَیْهِ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی عَلَا فِی تَوَحُّدِه…مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّی أَدَعُهَا إِمَامَهً وَ وِرَاثَهً فِی عَقِبِی إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَ قَدْ بَلَّغْتُ مَا أُمِرْتُ بِتَبْلِیغِهِ حُجَّهً عَلَى کُلِّ حَاضِرٍ وَ غَائِبٍ وَ عَلَى کُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْ لَمْ یَشْهَدْ وُلِدَ أَوْ لَمْ یُولَدْ فَلْیُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ وَ الْوَالِدُ الْوَلَدَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَه (الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج۱، صص: ۵۱-۶۲)
[۳۴] عَنْ عَلْقَمَهَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَضْرَمِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ع فِی حَدِیثٍ أَنَّهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِی خُطْبَتِهِ یَوْمَ الْغَدِیرِ أَلَا وَ إِنِّی أُجَدِّدُ الْقَوْلَ أَلَا فَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَ آتُوا الزَّکَاهَ وَ أْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ أَلَا وَ إِنَّ رَأْسَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ أَنْ تَنْتَهُوا إِلَى قَوْلِی وَ تُبْلِغُوهُ مَنْ لَمْ یَحْضُرْ وَ تَأْمُرُوهُ بِقَبُولِهِ وَ تَنْهَوْهُ عَنْ مُخَالَفَتِهِ فَإِنَّهُ أَمْرٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مِنِّی(مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۲، ص: ۱۸۲)