آیا برداشت ما از رفتار فرزندمان با واقعیت یکسان است؟
برداشت ما از رفتار فرزندمان ممکن است مطابق واقعیت نباشد.
ما انسانها در موقعیتهای گوناگون براساس تجربههایی که از قبل دارند،
دانستههایشان، ارزشهایی که در ذهنمان داریم و
خواستههای خودمان دریافتهایشان از محیط را پردازش میکنیم
و ادراکی جدید برای خودمان میسازیم.
مثلا خیلی وقتها فرزند ما رفتاری میکند، و ما از رفتار او برداشتی میکنیم،
که ممکن است با واقعیت فاصله داشته باشد.
بیایید چند موقعیت را باهم بررسی کنیم:
- دختر نوزاد من گریه میکند، و من فکر میکنم که گرسنه شده است.
- پسر دوازد سالهی من وقتی از مدرسه میآید، بدون اینکه با من حرف بزند داخل اتاقش میرود و در را میبندد، برداشت ما از رفتار فرزندمان این است که از دست من، به خاطر اینکه دیشب غذای مورد نظرش را تهیه نکردهام، دلخور شده است.
- دختر پانزده سالهی من امشب شام نخورد، فکر میکنم میخواهد مانند دختر همسایهمان، رژیم لاغری بگیرد.
- …
در حالیکه وقتی بررسی میکنم:
نوزادم بیقرار است چون جایش را خیس کرده است.
پسرم از باختن تیمشان در بازی فوتبال مدرسه ناراحت است.
دخترم به خاطر اینکه عصر شکلات و کیک خورده است، اشتها ندارد.
برداشت ما از رفتار فرزندمان
برای توضیح دادن اجازه دهید در ادامه مثال نوزاد را با هم مرور کنیم:
چه اتفاقی افتاد؟من چطور به برداشت اشتباه رسیدم؟
بیایید قدم به قدم مرور کنیم:
قدم اول یافتن: گوش من صدای گریه را شنید،
متوجه نوزادمان شدم و دیدم که گریه میکند،
قدم دوم پردازش: گریهی نوزاد دلیلی دارد،
از آخرین دفعه ی که شیر خورده است بیش از دو ساعت میگذرد،
معمولا نوزاد هر دو ساعت یکبار باید شیر بخورد.
قدم سوم ادراک: نوزاد ما گرسنه است.
این روال را میتوان در مورد برداشتهای دیگرمان هم تکرار کنیم:
یک چیزی را مییابیم (حس میکنیم)،
بر روی آن پردازش انجام میدهیم و
سپس نتیجهگیری میکنیم. در کدام مرحله من اشتباه میکنم؟
- حس به ما دروغ نمیگوید، وقتی من میبینم که نوزادم گریه میکند،واقعا نوزادم گریه میکند. اگر چیزی را ببینم، واقعا دیدهام!
- در پردازش معمولا ما دانستههای قبلی را کنار هم میگذاریم، ولی آیا به همهی ابعاد واقعه اشراف داریم؟ و ایا تمام دانستههایمان را به کار میگیریم؟ خیلی وقتها یا اطلاعاتمان محدود است و یا از تمام دانستههای خودمان استفاده نمیکنیم! در همین مثال آیا به زمان عوض کردن نوزادمان هم دقت کردهایم؟ شاید هم به صورت ناخودآگاه (چون از تعویض نوزادمان خیلی خوشمان نمیآید) گزینه “شایدنوزادمان نیاز به تعویض دارد“ از ذهنمان رفته است!!!
- در قدم سوم ما با اطلاعات دستکاری شده روبرو هستیم! لذا نمیتوانیم نتیجهگیری درست داشته باشیم.
ما در این جهان مرتب داریم پردازش میکنیم،
دادههای خودمان را کنار هم میگذاریم و نتیجه گیری میکنیم،
فکر کردن یعنی همین!
ما تا زمانی که در این جهان هستیم داریم این پردازشها را انجام میدهیم.
صبح که از خواب بیدار میشویم فکر میکنیم و فکر میکنیم
و فکر میکنیم تا لحظهی خواب! این طبیعت انسان است!
پس چه کار کنیم تا برداشت ما خیلی با واقعیت فاصله نداشته باشد؟
برداشت فرزند ما از رفتار ما نیز ممکن است بارفتار ما مطابق نباشد. برای مطالعه بیشتر به این مقاله مراجعه کنید.
راهکارهایی برای تصحیح برداشت ما از رفتار فرزندمان
چکار کنیم که از رفتار فرزندمان برداشت درستی داشته باشیم؟
راهکارهای زیر میتوانند از سوء برداشت ما جلوگیری کند:
۱- قبول کنیم که برداشت ما چیزی متفاوت از واقعیت میتواند باشد!
دانستن و اطلاع داشتن از خطاهای شناختی میتواند قاطعیت ما را در صدور حکم کاهش دهد.
اگر پسرمان رفت داخل اطاقش و در را هم بست، فورا نگوییم با من مشکل دارد!
شاید از چیز دیگری (در مثال ما: باختن تیمشان در بازی فوتبال) ناراحت است.
بپذیریم که برداشت من ممکن است اشتباه باشد.
۲- بدون پردازش به آنچه را حس میکنیم (مییابیم) نگاه کنیم.
کار بسیار سختی است. وقتی ما تصوری از چیزی داشته باشیم،
یعنی از آن چیز برداشت داریم، به عبارت دیگر خود آن چیز نیست!
وقتی من تصور میکنم فرزندم به من بیاحترامی میکند،
این نتیجهی پردازش ذهن من است، من فقط سلام کردن او را نشنیدهام
(شاید سلام کرده است ولی آهسته! شاید آنقدر غرق در افکار خودش هست که واقعا یادش رفته سلام کند، شاید…)
دقت کنید، نمیخواهیم خودمان را گول بزنیم، ولی
میخواهیم واقعیت را ببینیم نه پردازشهای فکری خودمان را!
۳- به سوی اعداد برویم!
اگر برداشت من و فرزندم از یک موضوع متفاوت است،
مثلا او میگویدخیلی کم، فقط در حد ضرورت به تلگرام سر میزند
و من میگویم “چرا از صبح تا شب سرت توی موبایلت هست؟”.
در حقیقت برداشت فرزندم این است که موبایلش خیلی کم وقتش را میگیرد و
برداشت من این است که موبایل خیلی از او زمان میگیرد.
خیلی راحت با نصب یک برنامه میتوان میزان ساعتهای استفاده از موبایل را اندازهگرفت!
آنوقت دعوای ما و فرزندمان از برداشت به عدد تبدیل میشود.
حالا راحتتر میتوان در مورد استفاده از موبایل صحبت نمود.
درصورتیکه اگر متوجه تفاوت برداشت ما و فرزندمان از یک واقعیت خارجی (میزان زمان استفاده از موبایل)نباشیم،
شروع میکنیم به نصیحت کردن و او شروع به توجیه میکند.
ولی وقتی زمان استفاده از موبایل را به دست آوردیم به راحتی میتوان برایش قانون وضع کرد
و بدون دلخوری و اوقات تلخی اختلاف را حل نمود!
از این به بعد با رعایت این راهکارها سعی کنیم
برداشت صحیحی از واقعیت داشته باشیم تا روابط بهتری را با فرزندانمان داشته باشیم.